نوجود على ده ساله "زن سال"                             

بمناسبت روز جهانى محو خشونت عليه زنان

 

امير توكلى

در هفته اى كه گذشت عكس دخترخردسالى در اكثر روزنامه هاى معتبر دنيا چاپ گرديد، تيتر مطلب اما ناهمخوان با خود عكس بود: "دختر دهساله اى زن سال شد". معمولا زن سال از بين دختران و زنانى انتخاب مى شدند كه اولا بنوعى مشهور بودند مثلا چهره اى آشنا بعنوان زنى زيبا و يا زنى موفق در كار و پيشه و يا ... و دوما سن اكثر آنان معمولا بسيار بيشتر از ده سال بود. اما چرا دخترى خردسال كه تنها ده سال دارد را اولا زن مى نامند و دوما لقب زن سال را به او مى دهند. اين دختر ده ساله كيست و چه كرده است:

 

نوجود على دختر خردسالى استكه در خانواده اى فقير در كشور يمن به دنيا آمده است. پدر او قبلا در كار نظافت بوده اما چند سالى است كه بيكار است. او دو همسر دارد. نوجود على شانزده خواهر و برادر دارد كه همگى خردسال و كوچكند.

نوجود مدرسه را دوست داشت، او عاشق درس رياضى بود و آرزويش رفتن به دانشگاه بود. او دوست داشت كه با دوستانش، با خواهر و برادرانش بازى كند اما ناگهان زندگى اش بكلى دگرگون شد. پارسال كه نوجود نه ساله شد، پدرش او را مجبور كرد تا با مردى سى ساله ازدواج كند. مقاومت و سرپيچى از اين تصميم پدر در توان نوجود نبود. از اولين روزى كه نوجود به خانه "شوهر" رفت با بدرفتارى، تحقير و آزار و اذيت روحى و جسمى "شوهر" و خانواده اش مواجه شد. يك سال پر مشقت و پر از درد و شكنجه گذشت. او اما با اين وضعيت جهنمى در هر دقيقه مقابله كرد و بعد از حدودا يكسال با مراجعه به دادگاهى توانست با تقلاى بسيار طلاق بگيرد و از اين وضعيت آزاد شود.

پدر نوجود مى گويد، فكر ميكرده با اين ازدواج نوجود در محيط مناسبتر و امن ترى قرار ميگيرد و از طرف ديگر يك نفر نان خور از خانواده فقير كم ميشده است.

 

اين داستان زندگى ميليونها دختر خردسال در كشورهاى اسلام زده و فقير است. نوجود على يك استثنا نيست، ميليونها كودك خردسال روزانه در چنين شرايط غير انسانى بسر مى برند. قوانينى كه دختر نه ساله را بالغ مى نامد رسما يك جنايت آشكارا را عليه بشريت سازمان داده است. كودك را از رفتن  به مدرسه يا باز ميدارند و يا همچون اوباشان اسلامى در افغانستان شور و نشاط آنها را با اسيد پاشى جواب ميدهند. بر سر كودك از همان خردسالى چادرى مى كشند تا فرو دستى اش را رسميت دهند و به يك آپارتايد جنسى قانع اش كنند. اين وضعيت غير انسانى در برخى از كشورها از جمله كشورهاى اسلام زده جزو قوانين است و در برخى ديگر فرهنگى عقب مانده كه ريشه در فقر و مذهب دارد.

 

اما مسئوليت تداوم اين وضعيت ضد انسانى و ضد كودك دولتها و رسانه هايى هستند كه له شدن كودك را مى بينند اما ريشه و بنيادهايى كه اين وضعيت را بوجود آورده است را لاپوشانى مى كنند. سازمان ملل و دولتهاى غربى به نفع شان استكه اين اوباشان در حكومت باشند. آنها تحت لواى اينكه فرهنگ خودشان است، اين قوانين وحشيانه را جزيى از فرهنگ جامعه قلمداد مى كنند و به آن رسميت مى دهند.

روزنامه هايى كه نوجود على ده ساله را زن سال و قهرمان ناميدند حتى اشاره اى گذرا به قوانين و كودك ستيزى كه در جامعه يمن حاكم است، نكردند. در نزد اينان "ازدواج" كودكى نه ساله قانونى و رسمى و جزيى از فرهنگ كهن اين جوامع است. نوجود على شجاع است اما چند كودك ديگر همچون نوجود ميتوانند اينگونه رها شوند. كدام قانون، كدام دادگاه به فرياد خاموش ميليونها كودكى رسيدگى مى كند كه در شرايطى مشابه هستند. بيش از نيمى از دختران زير هجده سال يمنى در سنين بسيار پائين مجبور به "ازدواج" شده اند. اين روزنامه نگاران، اين دولتمردانى كه از اين مساله مطلع شدند كدام انتقاد را از دولت يمن كردند، كجا به اين دولت ارتجاعى فشار سياسى آوردند. اين واقعه اگر در كشورى اروپايى رخ ميداد همين ژورناليست هاى فرهنگ دوست، مرد را به جرم پدوفيل به پليس معرفى ميكردند، اما اين اتفاق در كشور يمن گويى جزيى از زندگى عادى است.

 

در شرايطى روز جهانى محو خشونت عليه زنان را برگزار مى كنيم كه متاسفانه از ابعاد خشونت بر زنان و كودكان خردسال كاسته نشده است. چرا كه ريشه هاى اين خشونت همچنان پابرجايند. فقر، مذهب، فرو دستى و فرهنگ مردسالارانه اجزايى از نظام سرمايه دارى هستند كه خشونت عليه زنان را تداوم مى بخشند.

راه حل اما وعده هاى دبير سازمان ملل جهت مبارزه عليه خشونت بر زنان نيست، راه حل، ملاقات آخوندى ميانه رو و نصيحت مردان مسلمان نيست.

راه حل برافراشتن پرچمى است كه برابرى زن و مرد را فورا همين امروز طلب مى كند، راه حل زودون  فقر در جامعه است، راه حل قطع كردن دست مذهب از امورات جامعه است و نهايتا راه حل نابودى نظام سرمايه دارى  است كه ريشه همه نابرابرى ها از جمله خشونت و ستم بر زن را بازتوليد مى كند.