بازگشت به صفحه اصلی                             

علیه تبعیض   
سازمان دفاع از حقوق زن در ایران

 

 

 

 

 در سوگ سهيلا!

 

 

                                  

    " مینا احدی "

                                                 
     كلن -۲۲ اكتبر ۲۰۰۹


امروز پيكر بيجان تو را ٬ جلادان با بي احترامي در گوشه اي از خاك " وطنت" دفن ميكنند. دستهايي كه تو را كشتند٬ "قضاتي" كه هم شاكي و هم صادر كننده حكم مرگت بودند٬ " رهبري" كه از ترس مردم در سوراخش قائم شده و كماكان فرمان قتل بي پناه ترين ها را ميدهد٬ مذهبي كه با خونسردی فرمان قتل میدهد، انگشت اتهام به سوي آنها است.


اين جامعه و همه ما در مقابل زندگي تا اين حد وحشتناك و مرگ تا اين درجه دردناك تو مسئوليم. ما مسئوليم به اين دليل كه نتوانستيم آنچنان كه بايد و شايد دنيا را روي سر اينها بريزيم و جان تو را نجات دهيم. ما نتوانستيم و خارج از اراده خودمان٬ نشد كه به تو بگوييم ٬ وقتي زانوانت ميلرزد و از ترس ديدن جلادن و طناب دار٬ قلبت با سرعت زياد ميزند٬ ما همراه تو هستيم٬ نشد كه ببيني٬ هزاران و ميليونها نفر تو را در اين همراهي ميكنند٬ نشد كه ببيني كه ما در سراسر دنيا به يا د اين آخرين لحظات دردناك زندگيت٬ بهمراه تو قلبمان تند زد و اشكهايمان سرازير شد٬ نشد كه ببيني ماوراي آن زندان و آن جامعه بزرگ زنداني شده٬ ماوراي آن سيستم بيرحم و قسیي القلب٬ ماوراي آن دستگاه جنون و جنايت٬ قلبهايي و انسانهايي و جوامعي هستند٬ كه تو را در آغوش گرفته و به زخم هاي فراوان بر روان و جسمت٬ مرحم مي نهند.


تو رفتی و ما در مقابل جانوراني كه با در دست داشتن قران و اسلام و پاسدار و شلاق و طناب دار٬ كثيف ترين و پليد ترين ها هستند و جنايتكارترين هايي كه روي جنايتكاران قرن را سفيد كرده اند. ما هستيم و يك حكومت جنايت اسلامي كه پايه هايش كامل لرزيده است. اصلا بهمين دليل چنين بيرحم تر و قسي القلب تر شده اند كه ميخواهند با قتل تو بي پناه ترين و تنها ترين در اين مملكت٬ بمانند و همچون زالو خون مردم را بمكند.


همان لحظاتي كه تو را به قرنطينه برده و اين ثانيه هاي وحشتناك٬ شمردن قدمهاي مرگ را به تو تحميل كردند٬ آيا صداي دانشجوياني را مي شنيدي كه به اينها ندا ميدادند بايد بساط كثيف اشان را جمع كنند و بروند٬ آيا صداي كارگراني را كه مي شنيدي كه شعار ميدادند٬ كرامت انساني حق مسلم ما است٬ آيا صداي مادراني را مي شنيدي كه عليرغم قتل فرزندانشان٬ در مراكز شهرها تجمع ميكنند و خواهان سرنگوني اينها هستند.


جامعه ایران، که تو در آن متولد شده و رنج کشیدی و در نهایت ترا بیرحمانه و وحشیانه کشتند، دارد با یک حکومت سراپا جنایت و ترور اسلامی دست و پنجه نرم میکند. اينها مشتي جنايتكار حرفه اي هستند كه به هيچكس رحم نميكنند حتي به تو بي پناه ترين و تنها ترين در آن مملكت!


اما زمين زير پاي اينها داغ شده و جوانان آن مملكت٬ زنان رزمنده و شجاع آنجا٬ مردم به جان آمده در ايران٬ بپا خاسته اند و با يك ماشين عظيم جنايت و خونريزي درگير شده و پوزه اينها را به خاك ماليده اند. دور نيست روزي كه با سرنگوني اين حكومت و بر ویرانه های آن٬ جامعه در بررسي زندگي تو و بعنوان نقطه پایان این وحشیگری ها و در گراميداشت ياد قربانيان اين حكومت٬ بناهاي يادبود درست کند و با اين نوع حكومتهاي ضد انساني و با قتل عمد دولتي و يا اعدام ٬ براي هميشه وداع كند.


من از طرف حزبم ٬ حزب كمونيست كارگري ايران٬ كه براي نجات جان همه سهيلاها در ايران مبارزه ميكند٬ از طرف حزبي كه براي رفاه و حرمت انساني همگان مبارزه ميكند٬ به ياد تو٬ مراسمهايي را در چندين كشور جهان اعلام كرده و در اين مراسمها در مورد زندگي تو و چرايي اين زندگي با ديگران و با مردم دنيا صحبت كرده و همگان را به اعتراض براي نجات جان سهيلاهاي ديگر فرا خواهم خواند. ياد تو در قلبهاي ما براي هميشه جاودان خواهد ماند. كيفرخواست تو را از حكومت جنايتكار اسلامي در دادگاههاي بين المللي مطرح خواهيم كرد و نخواهيم گذاشت روي اين جنايت وقيحانه حكومت اسلامي سايه انداخته شود. ما از طرف تو شكايت خواهيم كرد. اينرا به تو قول ميدهم.