بازگشت به صفحه اصلی                      

علیه تبعیض
سازمان دفاع از حقوق زن در ایران

 

 
 

 

شهلا دانشفر: طرح "حجاب و عفاف" و معضل بقاي حكومت

 

صفحه بازتاب هفته

 احمدی نژاد اجرای طرح حجاب و عفاف را متوقف کرد.  البته نه به خاطر اینکه، آنرا کنار بگذارند، بلکه تحت اين عنوان که قرار است "طرح جامعتری برای رعایت حجاب اسلامی در کلیه وزارتخانه ها" تهیه و به اجرا گذاشته شود. ظاهرا گفته میشود که تاریخ تصویب طرح "حجاب و عفاف" جمهوری اسلامی به اواخر دوره ریاست جمهوری خاتمی برمیگردد و بايد آنرا بشكل ديگري كه با مذاق امروزي حكومت جور در بيايد تنظيم كنند. حجاب پرچم حاکمیت این رژیم است، امروز در کوران انقلاب مردم و نقش جنبش اعتراضی تبعیض علیه زنان در این مبارزات، اکنون موضوع به مساله مورد بحث و کشاکش درون حکومت تبدیل شده است. "شوراي عالي انقلاب فرهنگي" جمهوري اسلامي از ترس به هم ریختن اوضاع با این تصمیم احمدی نژاد، مخالفت خود را اعلام کرده و بنا به روایات، گویا خامنه ای رهبر فقیه شان نیز مخالف این تغییرات است. چون میخواهند ضمن ادامه تعرضات و سرکوبشان، موضوع را بیشتر هم نزنند. از همین رو دارند از رادان فرمانده ناجا بخاطر اجرای طرح امنیت اجتماعی و تعرض به زنان تحت عنوان "بدحجابی" که طرحی برای سرکوب جامعه است، قدردانی ميكنند. همانطور که خامنه ای رسما نیروهای انتظامی را بخاطر نقش سرکوبگرانه اش در این دوره مورد قدردانی قرار داد. اما همه این جنگ و جدالها را کنار بگذاریم و به واقعیت جامعه نگاه کنیم.

 

 واقعیت اینست که بطور واقعی مبارزه علیه حجاب و آپارتاید جنسی، موضوع اعتراض مردم در طول سی سال حاکمیت این رژیم بوده است. چرا که ضدیت با زن خصلت و هویت این رژیم و حجاب شیشه عمرش است.  از همین رو جنبش علیه تبعیض و نابرابری  و مبارزه علیه حجاب و آپارتايد جنسي همواره یکی از چالش های بزرگ اجتماعی علیه جمهوری اسلامی بوده و رژیم بارها و بارها نسبت به این جنبش بالنده  هشدار داده و از خطر از دست رفتن نظام سخن گفته است. از همین رو امروز نیز این مبارزات، یک عرصه مهم کشاکش جنبش انقلابی مردم با این رژیم است. به عبارت روشنتر اکنون در کوران مبارزات اخیر، در شرایطی که جامعه برای به زیر کشیدن این رژیم فریاد میزند، مبارزه علیه تبعیض جنسیتی و حجاب، دو پرچم و سمبل مهم جمهوری اسلامی، از عرصه های مهم نبرد مردم با این رژیم است و زنان آزادیخواه در صف مقدم این مبارزات قرار دارند. تحت چنین شرایطی است که با شروع سال تحصیلی، جمهوری اسلامی اعلام کرد که میخواهند دانشگاهها را اسلامی کنند، میخواهند طرح عفاف و حجاب را شدیدا به اجرا بگذارند. جمهوری اسلامی بر اجرای اکید این طرحها تاکید گذاشت برای اینکه  بتواند محیط پلیسی و امنیتی را بر دانشگاه ها حاکم کند. بویژه بعد از اتفاقات کوی دانشگاه و فضای پر التهاب روزهای انقلاب که دانشگاه بطور ویژه، مرکز ثقل اعتراضات در سطح جامعه است،  با اعلام چنین سیاستهایی، رژیم تلاش میکند که  اوضاع را تحت کنترل خود داشته باشد. اما نتیجه همه این تلاشها، گسترش اعتراضات دانشجویی بود. در همین راستاست که ما از همان آغاز سال تحصیلی شاهد اعتراضات دانشجویی، علیه تبعیض جنسیتی و برای آزادی زندانیان سیاسی و مبارزه علیه نیروهای سرکوبگر رژیم بوده ایم و تا همین الان اعتراضات هر روزه دانشجویان نقش مهمی در تداوم انقلاب داشته است و دانشگاه را بیش از بیش به سنگر انقلاب تبدیل کرده است.

 

اما جدا از دانشگاه در سطح جامعه نیزحجاب ها هر روز عقب تر رفته و در همین دوره در تظاهرات های میلیونی، ما شاهد حجاب برگیران زنان آزادیخواهی بودیم که در حلقه حمایت مردم و با شعار مرگ بر دیکتاتور، اعتراض خود را به نمایش گذاشتند. از جمله حجاب برگیران در متروها و در تظاهرات های شبانه و غیره را شاهد بودیم.

 

 بنابراین به روشنی میتوان دید که  در دل چنین شرایطی، حرفهای احمدی نژاد و طرح های رنگارنگ این حکومت، چیزی جز آخرین تقلاهای این رژیم برای برافراشته نگاهداشتن پرچم حجاب اسلامی، بعنوان سمبل حاکمیت خود و جداسازی جنسیتی و جاری نگاهداشتن قوانین ارتجاعی اسلامی اش نیست. جمهوري اسلامي اما با حجاب و كل قوانينش بايد برود. اين حجاب و اين عفاف كذايي پيشكش جانيان حكومت كه با كل حكومت منفورشان به گور ببرند.*

 

...................................................................

 

اخراج بسياري از پرستاران در بيمارستان امام خميني بخاطر "بدحجابي"

 

انترناسيونال ۳۶۷

شهلا دانشفر

خبر ها حاكي از اين است كه بسياري از پرستاران پيماني بيمارستان امام خميني تحت عنوان "پوشش نامناسب، در نيمه اين ماه قراردادشان لغو و از كار اخراج شدند. اين خبر آنچنان انعكاسي در اين بيمارستان داشت كه خبرش در سايت دولتي ايلنا منتشر شده است. نفس اينكه حجاب اين پرچم آپارتايد جنسي و سمبل حكومت اسلامي، چنان دارد بر زمين زده ميشود، كه حتي عليرغم اجراي انواع و اقسام طرحهاي امنيت اجتماعي و عفاف و حجاب و غيره  و عليرغم دستور العمل هاي فراوان و اخطار ها و در دستور گذاشتن انواع و اقسام طرح هاي پوششي در بيمارستانها و در ادارت، "بسياري" از پرستاران بقول اين حضرات، "بدحجاب" هستند و پوشش مناسبي ندارند، خود موضوعي مهم و قابل توجه است. مساله اينست كه در بيمارستان امام خميني حاكمان اسلامي جمهوري اسلامي پرستاران "بد حجاب"  را از كار اخراج ميكند، اما در خيابانها و اماكن عمومي با ابعاد عظيم تر و گسترده تري از همين حركت مواجه است و مانده است كه با آن چه كند و از مقدسات و سمبل حكومت منحوسش چگونه دفاع كند. ما مردم بايد همين واقعيت يعني زير پا گذاشتن سنتها و قوانين اسلامي حكومت را گسترش دهيم و در برابر تعرض حكومت قاطعانه بايستيم. اخراج پرستاران در بيمارستان خميني بايد با اعتراض وسيع كارگران اين بيمارستان روبرو شود. بايد از سوي جمع هاي آزاديخواه در سطح جامعه با نامه هاي اعتراضي به اين اخراج ها اعتراض كرد. سال تحصيلي جديد آغاز ميشود و  دانشگاهها باز ميشوند و يك موضوع اعتراضي دانشجويان، اعتراض عليه تبعيض جنيسيتي و فشار بر روي دانشجويان بخاطر "حجاب" و پوشش است. انتظار ميرود كه دانشجويان با اعلام همبستگي با پرستاراني كه به خاطر حجاب، از كار بيكار شده اند، پيشتاز جنبش قدرتمند عليه حجاب و تبعيض جنسيتي در دانشگاه و در سطح جامعه شوند.*

 

...................................................................

 

حجاب برگيران در كرج و تهران و فغان جمهوري اسلامي

 

انترناسيونال ۳۶۷

شهلا دانشفر

روزنامه جمهوري اسلامي، در خبري تحت عنوان " بی‌حجابی سازمان‌یافته در برخی نقاط کرج"   با زباني معترض و خشم آلود نوشته است " اخیراً در برخی مناطق مختلف این شهر به ویژه مهرشهر، رجایی شهر و خیابان طالقانی در اقدامی هدفمند، برخی از زنان ضمن داشتن پوشش نامناسب، به بهانه‌های واهی اقدام به برداشتن روسری می‌کنند. و ادامه ميدهد: " پدیده بی‌حجابی به شکل سازماندهی شده و به منظور تخریب جامعه اسلامی از خارج از کشور سرچشمه می‌گیرد و شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان و برخی از سایت‌ها و در فضای مجازی در تشدید این روند نقش چشمگیری ایفا می‌کنند". اشارات اين خبر روشن است. اشاره اش به جنبش قدرتمند حجاب برگيران و مبارزه مردم عليه اين رژيم آپارتايد جنسي و قوانين ارتجاعي اسلامي اش است. دارند از سازمانيافتگي اين جنبش و از ماهواره ها بعنوان سرچشمه آن ماهواره ها سخن ميگويند و بطور واقعي اشاره شان به روشني  كانال جديد است. كانالي كه همواره عليه حجاب اين پرچم بردگي زن سخن گفته و بر يك هشت مارس بي حجاب و برداشتن حجاب ها در مناسبتهاي مختلف بعنوان يك تعرض آشكار به حكومت سخن گفته و فراخوان داده است. قبلا نيز در اخبار همين روزنامه آمده بود كه امروز ديگر "بدحجابی" به "بی حجابی" و "كشف حجاب" تبديل شده و به اين اشاره داشت كه برداشتن حجابها از داخل خودروها به فروشگاه ها و اماکن عمومی کشیده شده است. اين روزنامه از اينكه در مناطقي از تهران زن های بدون حجاب برای خرید به مغازه ها مراجعه می کنند و ماموران انتظامي و "نهي از منكر" كاري از دستشان بر نمي آيد، شكوه كرده بود.

 

مبارزه عليه حجاب، اين سمبل و پرچم جمهوري اسلامي، امروز بيش از هر وقت به يك عرصه مهم مبارزه جنبش آزادي زن و جنبش عليه تبعيض عليه حكومت آپارتايد جنسي جمهوري اسلامي تبديل شده است. با رشد جنبش حجاب برگيران اين كل رژيم است كه از طرف كل جامعه به چالش كشيده شده است. با يك نگاه به خيابانها و ادارات و مدارس و دانشگاهها بيش از هر چيز رشد بالنده فضاي جامعه و جنبش عليه تبعيض جنسيتي و جنبش اعتراضي مردم عليه رژيم اسلامي  و استيصال و درماندگي آن در مقابل اين جنبش را ميتوان ديد. اعترافات روزنامه جمهوري اسلامي و امام جمعه ها و مقامات حكومتي در مورد رشد بي حجابي و كشف حجاب، قدرت و ابعاد توده اي اين جنبش عظيم را نشان ميدهد. همين سال گذشته در چهارشنبه سوري و در هشت مارس شاهد حجاب سوزان بوديم و تاثيراتش را در حركت اعتراضي انسانهاي راديكال در گرجستان در اعتراض عليه سنگسار سكينه و در تركيه در اعتراض به عليه قوانين ارتجاعي اسلامي ديديم.

به عبارت روشنتر مدتهاست كه مردم به اشكال مختلف حجاب، اين پرچم آپارتايد جمهوري اسلامي  را بر زمين زده و در مقابل اين حكومت ايستاده اند. در برابر اين نيروي عظيم ضد ارتجاع و تحجر و تبعيض، جمهوري اسلامي، طرح امنيت اجتماعي و عفاف و حجابش را به راه انداخته است. اوباش حزب الله را به خيابان ريخته و به روي زنان حجاب و اسيد پاشيده است. زنان را تحت عنوان "بدحجاب" دستگير و زنداني و به شلاق كشيده است. و اخباري كه امروز در روزنامه جمهوري اسلامي از حجاب برگيران زنان گزارش ميكند، شكست آشكار همه اين سياستها را به نمايش ميگذارد. شكستي كه بارها در اظهاراتش به آن اذعان كردند و فغان سر دادند. سي سال است كه حكومت جمهوري اسلامي با پرچم حجاب، بيشترين ستم و نابرابري را بر زنان و بركل جامعه حاكم كرده است. اول تلاش كردند كه حجاب را به زور بر سر زنان كنند و  بعد قوانين اسلامي ارتجاعي ، ضد انساني شان را حاكم كردند و آپارتايد جنسي شان را بنا كردند. بايد جنبشي كه هم اكنون بر سر حجاب جاريست را با تمام قدرت تقويت كنيم. هر جا كه با تعرض نيروهاي انتظامي به زناني كه حجاب برميدارند روبرو ميشويم، فورا بايد مقابله كرد. نقشه مند و برنامه ريزي شده، بصورت گروهي در مترو ها و جاهاي مختلف شهر، سازمانيافته و متحد، حجاب ها را برگرفت و همچون آرياشهر آنرا به  آكسيون هاي اعتراضي عليه جمهوري اسلامي و عليه حجاب تبديل كرد. حجاب پرچم و شاهرگ حياتي جمهوري اسلامي است. با دور انداختن حجاب حكومت متحجر و ضد بشري و چپاولگر سرمايه داران را هم براي هميشه دور بيندازيم.*

 

...................................................................

 

لايحه "حمايت از خانواده" سند محكوميت كل حكومت و قوانين اسلامي

 

انترناسيونال ۳۶۴

شهلا دانشفر

 

كشاكش در درون حكومت اسلامي اكنون بر سر "لایحه حمایت خانواده" متمركز شده است. آنچه آنرا "لايحه حمايت خانواده" ميخوانند يكي از ضد انساني ترين، و بيشرمانه ترين اسنادي است كه بايد اين رژيم را بخاطرش به محاكمه كشيد. "لایحه حمایت خانواده" جمهوری اسلامی در واقع لايحه صيغه اين فحشاي اسلامي و تعدد زوجات است. لايحه اي كه بحث هايشان حول آن بر سر صيغه وسيله لذت جنسي است و يك مشت فاسد و مرتجع نشسته اند و دارند در مورد قوانين يك حكومت تمام عيار آپارتايد جنسي بر سر هم ميكوبند.  لايحه اي كه  مملو از خشونت، وحشيگري، تجاوز، تحقیر، بی حقوقی،  بردگی مطلق جنسی، است كه حتي به كودكان نيز رحم ندارد  و متكي بر قوانين ارتجاعي اسلامي و بازگشت به دوران بربريت  محمد و حرمسرايان است. لايحه اي كه تحت عنوان خانواده، و تحت عناويني چون ازدواج، طلاق، مهريه، جهيزيه، صيغه، تعدد زوجات، نفقه و كثافاتي از اين دست، بوي گنديدگي و تعفن ميدهد. سندي است كه براي رسميت بخشيدن به بردگي جنسي زن و تحقير و توهين آشكار انسان است.

جمهوري اسلامي همانطور كه طرح "هدفمند كردن يارانه ها" را تصويب كرد و آخرين لقمه سفره مردم را نشان گرفت، همانطور كه طرح حجاب و عفاف را در دستور گذاشته و جامعه را زير تعرض هر روزه اش قرار داده است، "لايحه حمايت خانواده " را هم در دستور گذاشته است تا حكومت اسلامي اش را سرپا نگاهدارد. تا انتقامش را از جنبش آزادي زن و نقش جانانه زنان در خيزش انقلابي يكسال اخير مردم بگيرد. اما رژيم خود ميداند هم اين لايحه و هم طرح يارانه ها و همه شاخ و شانه كشيدنهايش در مقابل جامعه، با پاسخ جانانه مردم روبرو خواهد شد. از همين رو هر گامي كه برميدارد بيش از هر چيز با ريزش نيرو از درون خودش روبرو ميشود و همين الان يك دعواي حاد در دولت و مجلس بر سر همين  "لايحه حمايت خانواده " است. اين  لايحه آنقدر ارتجاعي و وحشيانه است كه حتي در درون خود حكومت نيز صداي اعتراض  خيلي ها را بلند كرده است و دعوا بر سر حذف دو بند جنجالي ٢٣ و ٢٥ بالا گرفته است. در اين دعوا عمق فساد و كثافت اين جانيان را ميتوان ديد. ميشود ديد كه چگونه از صيغه بعنوان "راه لذت جنسي بردن" از زنان سخن ميگويند و بقول آخوندهايشان شجاعانه از آن دفاع ميكنند. بندهاي اين لايحه و مجادلات حول آن ابعاد تكان دهنده جنايت آشكاري كه در قبال زنان در حكومت جمهوري اسلامي اعمال ميشود را بيش از پيش آشكار ميكند. ميتوان ديد كه چگونه از زنان همچون بردگان جنسي سخن ميگويند. اين لايحه را بايد بر سرشان كوبيد.

 

در تير ماه ٨٦ بود كه اول بار اين لايحه به پيشنهاد قوه قضاييه جمهوري اسلامي در جلسه هيات دولت احمدي نژاد تصويب و به مجلس ارسال شد. کلیات این لایحه در همان سال به تصویب مجلس رسید، اما بعد از بر پا شدن موجي از اعتراض،  دو ماده جنجالی ۲۳ و ۲۵ از آن حذف شد. سپس چندي پيش بود كه کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با وجود حذف این دو ماده، در صدد بررسی مجدد این مواد و تصویب آنها با انجام تغییراتی برآمد. بدين ترتيب با افزودن بندهاي جديدي به ماده ٢٣، اين ماده حذف شده دوباره از دري ديگر وارد لايحه شد. همچنين با تغيير ماده ٢٥، تحت اين عنوان كه در صورت  سنگین بودن مهریه و عدم پرداخت آن، مجازات زندان نخواهد بود، دوباره اين بند را وارد لايحه كرد. طرح مجدد اين لايحه به دعوايي جدي در درون حكومت تبديل شد. ترس از جلو صحنه آمدن جنبش اعتراضي زنان، شدت يافتن شكاف درون حكومت، بار ديگر مجلس را وادار كرد كه بندهاي جنجالي ٢٣ و ٢٥ را از دستور كار مجلس خارج كند و بررسي بيشتر آنرا  به كميسيون‌هاي تخصصي مجلس ارجاع دهد.

كل اين داستان و رفت و برگشت هاي دو ساله اش حاكي از تلاش هاي اين رژيم براي حاكم كردن قوانين ارتجاعي اسلامي و بردگي جنسي بعنوان پايه هاي اصلي حكومت است. "لايحه حمايت خانواده جمهوري اسلامي"، حجاب اجباري و ديگر قوانين ارتجاعي اسلامي همه و همه پايه هاي اصلي حكومت آپارتايد جنسي جمهوري اسلامي را ميسازند.  از همين رو  تصويب چنين قوانيني براي جمهوري اسلامي، انچنان هويتي است كه حتي از مخالفين درون خود تحت عنوان مخالفين نظام اسم ميبرند و هم اكنون موضوع به جنجالي بزرگ در درون حكومت تبديل شده است و اختلاف به جايي كشيد كه حتي به گفته خودشان مجلس را به تشنج كشاند.

 

در همان شروع اين لايحه با اعتراضي گسترده روبرو شد. تا جاييكه حتي در درون خود حكومت مخالفت هايي را برانگيخت. همانموقع ائتلافي از راست ها در برابر اين لايحه شكل گرفت كه با دفاع از خانواده و كيان خانواده شروع كردند و كماكان از موقعيت نابرابر و غير انساني زنان در مذهب اسلام دفاع كرده و تعرضي به ريشه موضوع نداشتند.  جبهه راستي كه با زدن نقبي به  درون مجلس جمهوري اسلامي و زنان چادر و چاقچوري و مرتجع عضو مجلس غرولندهايي عليه دوبند كذايي راه انداختند  و تعدادي آخوند و دوم خردادي از حكومت رانده شده و غيره را  دور خود جمع كردند. ائتلافي كه تمام هم و غمشان چانه زني  بر سر دو بند جنجالي آن بند مربوط به صيغه و تعدد زوجات بود و كل اعتراضشان اين بود كه قوانین نظیر چند همسری  نه تنها با کنوانسیون عليه تبعيض، بلکه با مصلحت نظام و حیثیت داخلی و خارجی کشور در تعارض قرار دارد، و نصيحتشان اين بود كه میتوان بر مبنای مصلحت گرایی با استفاده از نقطه نظرهای روشن بینانه دینی- سیاسی اصلاحش کرد. چرا كه به زعم آنان باعث از هم گسیختگی پیوندهای خانوادگی و افزایش طلاق ميشود. آنها بحث را روي اين دو بند فوكوس كردند، چون تمام انديشه شان مصلت نظام بود. ما در همان موقع با اعلام  پلاتفرم چپ در مقابل اين لايحه و ائتلاف راست تحت عنوان دفاع از زن ايستاديم و گفتيم اولين شرط رهايي زن در اين جامعه سرنگوني جمهوري اسلامي است و كل اين لايحه و قوانين ضد زن اين حكومت را به زباله دان تاريخ خواهيم انداخت. گفتيم اين لايحه و اين توهين را بر سرشان خواهيم كوبيد و در ادامه اين حركت بود كه سال گذشته مانيفست آزادي زن را به عنوان پرچم جنبش آزادي زن و صداي انقلاب مردم ايران اعلام كرديم.  مساله اينست در طرح كنوني اين لايحه اوضاع متفاوت است و دعواها جاي ديگري قرار گرفته است. يكسال از خيزش انقلابي مردم ميگذرد و به ميان كشيدن چنين طرح هايي از سوي حكومت آخرين تقلاهايش براي ماندن است. جنبش آزادي زن قويتر از هر وقت در ميدان است و كل اين حكومت را به چالش كشيده است. در چنين شرايطي اساس اين طرح روي هواست. اكنون "ائتلاف اسلامی زنان" متشکل از گروه‌ها و احزاب سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب حكومتي، خواهر زينب ها و مجريان طرحهاي عفاف و حجابشان مخالفنين اين لايحه هستند. آنرا عقب گرد ميدانند. از اينكه قرار است حرمسراهاي مردان زياده خواه و ثروتمند راه افتد سخن ميگويند. امثال زهرا رهنورد و اپوزيسيون حافظ اين رژيم مخالفين اين لايحه هستند و با پيشنهاد خارج كردن آن از دستور مجلس و سپردن آن به گروهي كارشناس و پيشرو به ميدان آمده اند. و  همه دعوا بر سر دو بند جنجالي تعدد زوجات و رسميت دادن بر صيغه است.

واقعيات اينست كه جامعه هيچگاه به اين بربريت و ارتجاع تسليم نشده است. ما با يك جنبش قدرتمند آزادي زن و سكولاريسم در جامعه روبروييم. جنبش آزادي زن اولين جنبشي بوده است كه در مقابل اين حكومت ايستاده است و در طول يكساله اخير نيز جايگاه مهم اين جنبش را ديده ايم. جنبشي كه نقطه مقابل اين حكومت آپارتايد جنسي و قوانين ارتجاعي اسلامي آنست. جنبشي كه بر برابري كامل زن و مرد در تمام شئون اجتماعي و خانوادگي تاكيد دارد و مطلقا هيچگونه تبعيضي را بر عليه زنان نمي پذيرد.

امروز نيز پاسخ ما مردم در مقابل كل اين طرح "لايحه حمايت خانواده حكومت" روشن است. كل اين لايحه را به آشغال داني مي اندازيم.  سطر سطر آن ارتجاعي و ضد انسان است. كارشناس لازم نيست تا تعفن ارتجاعي و ضد زن در سرتاپاي اين لايحه را بو بكشد. جمهوري اسلامي اين حكومت ضد زن و آپارتايد جنسي بايد سرنگون شود. تمامي قوانين ارتجاعي ضد زن و اسلامي بايد لغو شود. زن و مرد بايد در همه عرصه هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي برابر باشند و اينها قوانيني است كه در همان روز به قدرت رسيدن رو به دنبا اعلام خواهيم كرد. و اكنون كه چنين به جان هم افتاده اند. ما با پلاتفرم مان با مانيفست آزادي زن در مقابل همه اين جانيان مي ايستيم. اجازه نميدهيم كه چنين به حرمت زن و كل بشريت توهين شود*

...................................................................

 

ما ساختار شکنیم، با حجاب برگیران و با انقلابمان

انترناسيونال ۳۴۹

شهلا دانشفر

هر چه اعتراضات مردم حاد تر میشود، بحث بر سر حجاب داغتر میشود. جایگاه حجاب در حکومت جمهوری اسلامی را میتوان در همین طرح حجاب و عفافشان  که اخیرا به راه انداخته اند و اظهارات رده های مختلف از آیات عظام و و حجت الاسلام ها و مقامات حکومتی شان دید. در طول این یکسال خیزش انقلابی مردم، جمهوری اسلامی، همانطور که نیروی انتظامی اش را به خیابان کشیده است، همانطور که کهریزک و بازداشتگاههای مختلفش را براه انداخته است و همانطور که احکام اعدام و سرکوبش را به اجرا گذاشته است، در مقابل " بدحجابی و بی حجابی " شمشیر کشیده است و طرح های امنیت اجتماعی و عفاف و حجاب و غیره را به راه انداخته است. طرح هایی که سرپرستی آن نیز با نیروی انتظامی و پلیس و رادان و احمدی مقدم و امثال آنها  بوده است. همه اینها نشانگر جایگاه حجاب در ساختار این حکومت است.

در همین هفته جعفر شجونی عضو روحانیت مبارز در سخنانی به مناسبت سالروز مرگ فاطمه زهرایشان به خبرنگار اجتماعی "فردا" میگوید: "برخی این روزها مسئله حجاب را ابزار سیاست خود قرار داده اند و به گونه ای می خواهند به جمهوری اسلامی دهن کجی کنند". همچنین همین هفته همایشی تحت عنوان "حجاب و عفاف و نقش آن در پیروزی انقلاب اسلامی" در خوزستان برگزار شد. همایشی که در آن طلاب و استادان حوزه و دانشگاه،  رییس داشنگاه چمران اهواز و  نماینده خامنه ای در این استان جمع شدند.  همه این حرفها بر دو نکته درست اشاره دارد، یکی اینکه حجاب برگیران کل نظام و قوانین ارتجاعی اسلامی این حکومت را نشانه رفته است و یک جنبش قویست در دل انقلابی که با قدرت به جلو میرود. دوم اینکه می بینیم سران ریز و درشت حکومت، و طلاب و مراجع دینی شان در همایش خوزستان جمع میشوند و از طرح حجاب و عفاف و نقش آن در پیروزی انقلاب اسلامیشان سخن میگویند.

راه انداختن طرح حجاب و عفاف، برپایی همایش مقامات دینی و کشوری و لشگری این حکومت بر سر حجاب، همه و همه  نماز وحشت این حکومت است در برابر انقلابی که به جلو میرود و دارد حجاب این پرچم آپارتاید جنسی را به زمین میزند. این اتفاقات را وصل کنید به عرایضی که چندی پیش حجت‌الاسلام کاظم صدیقی خطیب نماز جمعه تهران داشت و ربط حجاب زنان به زلزله که به موضوعی جهانی تبدیل شد و با کمپینی جهانی پاسخ گرفت، تا ابعاد حجاب برگیران و اوج گیری جنبش آزادی زن در ایران، این زلزله ای که پایه های این حکومت را به لرزه درآورده است، را دریابیم.

بدین ترتیب امروز دیگر تصور نکنم همه آن کسانیکه مثل شیرین عبادی و غیره میگفتند اسلام با حقوق زن تناقض ندارد، حجاب امر زنان ایران نیست و غیره بتوانند دم بر آورند. اگر چه همینها امروز از در دیگری وارد میشود. از این در که حجاب برگیران به خشونت دامن میزند، و در عین حال تفرقه افکنانه است، چون اکثریت مردم ایران مسلمانند. اینها را میگویند چون به چشم خود میبینند که پیشروی جنبش علیه تبعیض علیه زن در جامعه، حجاب برگیران بعنوان پرچم رژیم آپارتاید جنسی، آنچنان ابعادی بخود گرفته است که ارکان اصلی این حکومت را نشانه رفته است و براستی دارد کل ساختار حکومت را در هم می پیچد. اما کیست که نداند که اتفاقا امروز آنچیزی که کل مردم را متحد میکند، بر زمین زدن حجاب این شیشه عمر رژیم و به زیر کشیدن این حکومت است. آنچیزی که امروز بیشترین وحدت و اتحاد را در میان مردم بوجود میاورد، در هم شکستن کل این حکومت با همه قوانین ارتجاعی اسلامیش و پايمال كردن حجاب بعنوان پرچم و یک رکن مهم حکومت اسلامی در ایران است. و آن چیزی که مردم برای آن عزم کرده اند. بر هم زدن کل این ماشین دولتی، در هم شکستن کل این ماشین سرکوب و جنایت و همه ساختارهایش است. بله ما ساختار شکنیم و با حجاب برگیران و با انقلابمان کل بساط این حکومت را جمع میکنیم.*

 

...................................................................

 

وحشتي عظيم از بي حجابي گسترده

 

انترناسيونال ٣٤٥

شهلا دانشفر

  زنان بي حجاب ايران زلزله مي سازند . اين عين گفته  کاظم صديقي امام جمعه موقت تهران و يكي از حجت الاسلام هاي جمهوري اسلامي است. او ميگويد: "زناني که طبق موازين اسلامي لباس نمي پوشند، مردان جوان را به بيراهه مي کشانند و زنا را در جامعه گسترش مي دهند که احتمال زلزله را تشديد مي کند". البته ايشان اين سخنان را در هشدار به نزديکي خطر زلرله در تهران با ١٢ ميليون جمعيت ميگويد. ميتوان فهميد که درد حجت الاسالم کاظم صديقي چيست. درست ميگويد زنان بدحجاب عامل زلزله هستند، چون زمين را زير پاي اين جانوران به لرزه در آورده اند. چون انقلابي در جريان است که جنبش عليه تبعيض عليه زنان يک رکن مهم آنست و حجاب برگيران تعرض هر روزه اين جنبش به پايه هاي اين حکومت. جنبشي که تهران با ١٢ ميليون را بارها و بارها به لرزه در آورده است.

جمهوری اسلامی یک حکومت آپارتاید جنسی بنا کرده تا در پرتو تحقیر و فشار هر روزه زنان و برافراشتن پرچم حجاب بر سر در جامعه جمهوری اسلامی بماند . حکومت آپارتاید جنسی برپا کرده تا در پرتو صنعت مذهبش پولهای کلان میلیاردی به جیب بزند و جامعه را چنین به فقر و تباهی بکشاند. یکی از وحشی ترین حکومت های سرمایه داری جهان است که اساس قوانینش بر آپارتاید جنسی و ستمکشی زن نوشته شده است . در این حکومت زن منشا همه گناه و مورد تحقیر هر روزه است. زن ناموس مرد است. و هیچ اختیاری بر سرنوشتش ندارد. زن باید عفت داشته باشد و عفتش نیزحجاب است. و زن و مرد باید از هم جدا باشند، و اگر در خانه بماند و شوهرداریش را بکند، صواب آخرت را برده است. بنابراین زنی که بدحجاب است، کل این کاخ بنا شده را بر روی سر این حضرات خراب ميكند. بنابراین جرمش سنگین است. باید دستگیر و زندانیش کرد. باید سنگسار و اعدامش کرد. و برای همین "طرح عفاف و حجاب" لازمست و برای اجرای آن احمدی مقدم رییس ناجا  آماده به خدمت است. بله حسابی وحشت کرده اند. امروز دیگر معضل جمهوری اسلامی صرفا  مبارزه با "بدحجابی " نیست. بلکه بقول حجب الاسلام رهبر رئيس فراكسيون روحانيون مجلس، "روند بدحجابي‌ها تبديل به بي‌حجابي كامل شده است". این کابوسی است که همه شان را به هراس انداخته است. زنان دارند حجاب ها را برمیدارند. زنان نه تنها در مترو بلکه در مغازه ها و فروشگاهها حجاب ها را برمیدارند. در هواپیما و در فرودگاهها حجاب را برمیدارند. در تیم ورزشی و در مسابقات جهانی حجاب را برمیدارند. مردم دارند دیوار آپارتاید جنسی را روی سر این جنایتکاران خراب میکنند. اینست لب و اساس اظهارات وحشتزده سران این حکومت و حجت الاسلامها و  خطیبان نماز جمعه هایشان. چون خوب میدانند که پیام سیاسی این کار چیست.  چون حجاب کل موجودیتشان است و همانطور که اشاره کردم جمهوری اسلامی بدون حجاب، جمهوری اسلامی نیست و حجاب شیشه عمر این رژیم  است.

واقعیت اینست که امروز وقتی کسی میخواهد از پیشروی انقلاب مردم سخن بگوید، وقتی کسی میخواهد تبیینی از اوضاع سیاسی جامعه و اعتراضات مردم بدهد، یک فاکتور مهم حجاب برگیران است. این انقلابی است که هر روز با قدرتی بیشتری به جلو می آید و  میرود تا بساط این جنایتکاران و آپارتاید جنسی شان را جارو کند. بله از موج اعتراضات مردم حسابی ترسیده اند و  در برابر تعرض گسترده جامعه، دارند آخرین تقلاهایشان را میکنند. دوباره دارند نیرویشان را بسیج میدهند و طرح امنیت و عفاف و حجاب و غیره را راه می اندازند تا بلکه اعتراضات زنان آزادیخواه  و کل جامعه را قدمی عقب بزنند. محمد نجار وزیر کشور در همین هفته از اجرای طرح عفاف و حجاب و کنترل وضعیت پوشش زنان خبر میدهد. احمدی مقدم آمادگی ناجا را برای پیشبرد این طرح اعلام میکند. اما قبلا هم، آنموقع که هنوز کارشان به اینجا کشیده نشده بود، آنموقع که مردم در چنین ابعادی بیرون نیامده بودند و جامعه در چنین حدی از تب و تاب نبود،  انواع و اقسام این طرح ها را امتحان کردند و رد شدند. سال گذشته بود که در مقابل موج اعتراض جامعه احمدی نژاد دستور متوقف کردن اجرای طرح حجاب و عفاف را داد. اظهارات همین امروزشان نیز دارد استیصال و درماندگی شان را بخوبی نشان میدهد.

در همین رابطه است که می بینیم مدتی است که یکی از موضوعات بحث در خطبه های نماز جمعه که علی العموم به مهمترین مسایل سیاسی، اجتماعی اختصاص داده میشود، مساله "بدحجابی و بیحجابی" است. چون وخامت اوضاع را بخوبی دریافته اند. همین هفته یک موضوع  بحث  کاظم صديقي خطيب نماز جمعه در مورد همین موضوع بود و هفته قبلترش علم الهدی  خطیب نماز جمعه مشهد، با دهانی کف کرده از خشم،  زنان را مورد حمله و توهین قرار میدهد و خطاب به آنان میگوید:  "اي کساني که صدها مرد را در مسيري شهواني قرار مي‌دهيد شما در قيامت از يک جانور هم پست‌تر هستيد. ما اگر مي‌گوييم حجاب داشته باشيد به معناي مخالفت با هنر و زيبايي نيست بلکه مي‌کوشيم تا هنر در خدمت ابتذال نباشد".

 این سخنان یک گشتاپوی حکومت آپارتاید جنیسی خطاب به زنان است که بوی تعفن و اوج وحشی گری و ارتجاعش را میتوان دید.  سخنان گشتاپویی که چنین مستاصل در برابر جنبش قدرتمند علیه تبعیض علیه زن و علیه حجاب این پرچم آپارتاید جنسی، به هذیان گویی افتاده است. 

دو هتفه قبلتر از آنهم نمازگزاران قم، همان اوباشانی که قبلا به روی زنان بدحجاب اسید می پاشیدند و تیغ میکشیدند،  عاجزانه علیه بدحجابان راهپیمایی کردند و دست یاری بسوی خدا دراز کردند و در کنار همه اینها حجب الاسلام های مختلف نیز داد سخنشان بلند شده است.

 خلاصه اینکه بقول خودشان نه چیزی از اسلامیتشان به جا مانده است و نه از حکومتشان. بطور واقعی نیز مردم دیگر برای به زیر کشیدن این حکومت خیز برداشته اند و همانطور که در هر حرکت اعتراضی شعار مرگ بر دیکتاتور سر میدهند، عکس خامنه ای و احمدی نژاد و سران این حکومت را آتش میزنند، مرگ بر اصل ولایت فقیه میگویند، همانطور هم حجاب ها را بر میدارند. و علیه تبعیض و علیه آپارتاید جنسی مبارزه میکنند.  احمد جنتی از خطبای نماز جمعه، چندی پیش در خطابه اش برداشتن حجاب ها را از دشمنی اسرايیل و امریکا خطرناکتر توصیف کرد. حق هم دارند. حجاب برگیران یک عرصه مهم تعرض سیاسی بر جمهوری اسلامی است. عرصه مهمی که سی و یکسال است موضوع جنگ و کشاکش مردم با این حکومت است و خود نیز یک فاکتور مهم در تغییر توازن قوای سیاسی جامعه و کشیده شدن به اوضاع انقلابی امروز بوده است.  مجموعه اظهارات همین هفته شان را نیز باید در همین چهارچوب و اینکه  چگونه در حلقه محاصره انقلاب مردم قرار گرفته اند دید. همانطور که اشاره کردم حجب الاسلام رهبر از اینکه "بدحجابی" به "بیحجابی کامل" تبدیل شده است، فریادش بلند است. و ماهواره ها را عامل اصلی و مروج "فساد" بر میشمارد. او با بيان اينكه مقاله‌اي را در مورد دنياي غرب مطالعه كرده میگوید: آنها اگر بي‌حجاب هستند، ديگر آرايش نمي‌كنند، و بعد ادامه میدهد: "اما كسي گذرش به ميدان تره‌بار يا پاساژ، بيفتد، عده اي قابل توجه از زنان را بزك كرده خواهد ديد. حالا اين سؤال مطرح مي‌شود كه آيا اين حجاب، برازنده خانواده‌هاي جامعه نجيب است؟". و خلاصه در آخر سخنش میپرسد، پس حکومت چه میکند.

دقیقا کابوس واقعی برایشان همین است. حکومت چه میکند؟  همه شواهد نشان میدهد که  اوضاع از دستشان خارج شده است. همه این اتفاقات ابعاد استیصال و وحشت این رژیم و قدرت جنبش انقلابی عظیمی را نشان میدهد که سکولار است، علیه تبعیض و نابرابری است و کوتاه نمی آید. همچنین همه این حقایق نشان میدهد که جنبش حجاب برگیران، یک عرصه مهم تعرض به جمهوری اسلامی است . سران رژیم با این اظهارات دارند به شکستشان اذعان میکنند. خودشان دیدند که چگونه در چهارشنبه سوری جوانان آتش برپا کرده و عکس سران رژیم را آتش زدند و حجاب سوزاندند. دیدند که چگونه در هشت مارس و در چهارشنبه سوری در محلات سنندج حجاب برگیران شد و حجاب ها را بر آتش انداختند و در کوچه و خیابان و هر روزه می بینند که چگونه زنان در مترو و در فروشگاه ها حجاب ها را برمیدارند و دیگر کاری از اوباش حزب الله و طرحهای امنیت اجتماعی شان ساخته نیست.

حجاب برگیران یک جنبش تعرضی مهم به این رژیم و حجاب یکی از ارکان قدرتش است. باید این جنبش را قوی تر به جلو برد. باید این جنبش را بصورت جمعی و گروهی در محلات و در مترو و در محیط های کار، در همه جا با قدرت متحدمان به پیش بریم. در محلات با قدرت متحد کمیته های محلاتمان، در خیابان و مترو و اماکن عمومی بصورت آکسیون و تظاهرات های موضعی بساط حجاب برگیران را برپا کنیم و با این کار در برابر حجاب اجباری شان بایستیم و خلغ سلاحشان کنیم.  با برداشتن حجاب ها پرچم جمهوری اسلامی را در همه جا و در تمام محلات به زیر بکشیم. حجاب برگیران، در کنار اعتصابات سراسری، و متشکل شدنمان حول خواستهای سراسری و ایجاد شوراها و کمیته های محلات در تمام شهرها ، همه و همه آن گامهای مهم در پیشروی انقلاب است. باید این گام ها را برداشت. اول مه روز جهانی کارگر بهترین فرصت برای اعتراضی سراسری است. اول مه را همچون هشت مارس به اول مه علیه حجاب و آپارتاید جنسی تبدیل کنیم. یک بند قطعنامه های ما در اول مه لغو حجاب اجباری و همه قوانین تبعیض علیه زنان است. به استقبال این روز بزرگ میرویم.*

 

...................................................................

 

تظاهرات حكومتي ها عليه "بدحجابي"!

 

انترناسيونال ٣٤٢

شهلا دانشفر

صفحه بازتاب هفته

 یک خبر جالب اين هفته راهپیمایی نماز گزاران جمعه گذشته در قم علیه بدحجابی بود. نفس خبر توجه برانگيز است. موضوع از این نظر برای من جالب بود که اینها همانهایی هستند که در خیابانها به روی زنان "بدحجاب" اسید می پاشیدند. اینها همانها هستند که با شعار یا روسری یا توسری به جان زنان و کل جامعه می افتادند تا پایه های این حکومت آپارتاید جنسی را بر جامعه محکم کنند. اینها همانها هستند که وحشیانه روسری زنان را با پونس به سرشان میکوبیدند. اینها همان لشگر سردار رادان و احمدی مقدم ها هستند که "طرحهای امنیت اجتماعی" و مبارزه با "بدحجابی" را یکی بعد از دیگری به اجرا گذاشتند و هر بار ناگزیز در مقابل خبرگزاری های در رسانه هایشان آمدند و ناگزیر به شکستشان اعتراف کردند. بله اینها لشگر اوباش حزب الله هستند که گروههای امر به معروف و نهی از منکر را به راه انداختند و در خیابانها زنان را مورد تعرض قرار داده و دستگیر و سرکوب میکردند و امروز در اوج استیصال در مقابل انقلاب و در مقابل جنبش قدرتمند علیه تبعیض و آپارتاید جنسی، دارند علیه حجاب آن هم در مركز سنتي اقتدارشان يعني شهر قم راهپیمایی میکنند. در واقع اين جمهوري اسلامي است كه بعنوان اپوزيسيون مردم دارد تظاهرات سازمان ميدهد. و تظاهركنندگانش هم همان خواهر زينب ها و برادران بسيجي و اراذل و اوباش اجير شده هستند. خودشان هم میدانند كه زورشان نمیرسد حركت مردم را با زور عقب برانند. یک جنبش قدرتمند علیه تبعیض و برای آزادی و برابری براه افتاده است که دیر نیست کل  بساطشان را جمع کند.  اینها امروز با این کار خود  دارند شکستشان را به جامعه و به جهان اعلام میکنند. چرا که حجاب این شیشه عمر این رژیم دارد به زمین زده میشود. چرا که در هشت مارس و در چهارشنبه سوری دیدیم که چگونه حجاب سوزاندند و دختر و پسر در وسط خیابان رفصیدند و شادی کردند و با سوزاندن عکس خامنه ای و احمدی نژاد، مرگ بر دیکتاتور سر دادند. روزهایی که با چشم خود دیدیم که چگونه این حکومت زیر دست و پای جوانان لگد مال شد. مدتی است که ما شاهد بلند شدن صدای وحشت و هراس سران مرتجع و جنایتکار این رژیم از اینکه از "حجاب و عفت" زنان و از اسلام و نظامشان چیزی به جا نمانده است، هستیم. پیش از این احمد خاتمی خطیب نماز جمعه تهران بود که نگران از حجاب برگیران در روز جهانی زن بعنوان توطئه دشمنان اسلام سخن گفت و و در سخنانی دیگر در قم با اظهار نگرانی از اینکه چگونه حجاب این سمبل حاكميت اسلامی دارد به کنار میرود، کنه  نگرانی اش را برملا کرده و  گفته بود: " بی حجابی و بدحجابی مصداق اعراض از دین است و ما از تهدیدات اسرائیل و آمریکا و سایر کشورها نگرانی نداریم ولی در عرصه حجاب باید بیشتر به فکر باشیم.". يعني نگران و وحشت زده باشيم. نمازگراران قم و احمد خاتمی و همه سران این حکومت حق دارند. همانطور که شعار مرگ بر دیکتاتور به شعار هر روزه اعتراض مردم در مناسبتهای مختلف تبدیل شده است، حجاب برگیران نیز یک عرصه مهم تعرض مردم بر این حکومت آپارتاید جنسی و ضد زن تبدیل شده است.  این واقعیت انقلابی است که علیه این جانوران مرتجع اسلامی دارد به جلو میرود، و جنبش علیه آپارتاید جنسی و برداشتن حجاب ها یک سمبل آشکار آنست. قرن بيست و يكم، قرن مذهب و حجاب اجباري و احكام پوسيده شرع نيست. قرن علم است. قرن پيشرفت است. و قرن آزادي بشريت است. اين جانوران فسيل شده بايد و ناچارند گورشان را هرچه زودتر گم كنند.*

 

 .............................

گرد "مانيفست آزادي زن" متشكل شويد!

انترناسيونال ٣٤١

شهلا دانشفر

 

مانیفست آزادی زن بیانیه ای است علیه بیحقوقی زن در ایران که به امضای ٤ نفر، من و دوستان دیگر مینااحدی، مریم نمازی، مهین علیپور منتشر گرديد و با استقبالی وسیع در سطح جهانی روبرو شد. ما این مانیفست را به مناسبت هشت مارس بیرون دادیم. چون بهترین مناسبت بود. چون هشت مارس روز جهانی زن، روز آزادیخواهی و برابری طلبی، مضمون واقعی مانیفست آزادی زن را بیان میکرد. از همین رو ما در این مانیفست این انتظار را در مقابل جهانیان قرار دادیم که هشت مارس را روز همبستگی با انقلاب مردم و جنبش آزادی زن در ایران و روز گرامیداشت ندا آقا سلطان اعلام کنند و جواب خوبی هم گرفتیم. از جمله تا کنون نزدیک ١٩٠٠ نفر از شخصيتهاي مختلف از اقصا نقاط جهان این مانیفست را امضا کرده اند و در هشت مارس نیز در پاسخ به این فراخوان چهل سازمان بین المللی مدافع حقوق زن با شعار "آزادی و برابری جنسیتی در ایران" به استقبال هشت مارس رفتند. اما همه اینها شروع کار است. به عبارت روشنتر، در اوضاع انقلابی امروز ایران، و با وجود نقش مهم جنبش آزادی زن بعنوان یک عرصه دائمی مبارزه علیه جمهوری اسلامی،  هشت مارس بهترین مناسبت بود که ما مبارزه ای همه جانبه تر در عرصه رهایی زن علیه جمهوری اسلامی را در دستور بگذاریم.  ما با انتشار مانیفست آزادی زن تلاش کردیم به این نیاز ضروری و فوری پاسخ دهیم و به مبارزاتمان در این عرصه سرعت و شدت بیشتری بدهیم. بنابراین همانطور که در معرفی این مانیفست قبلا نیز توضیح دادیم، این مانیفست در واقع کیفرخواست مردم ایران علیه این رژیم ضد زن است. صدای اعتراض جنبش آزادی زن در ایران است و این جنبش عظیمی است که باید آنرا با قدرت به جلو ببریم و آنرا هرچه بيشتر تقويت كنيم. بویژه خواستهایی که در مانیفست طرح شده، خواستهایی چون لغو همه قوانين ضد زن اسلامی و کلیه قوانین تبعیض آمیز، و برابری زن و مرد در همه عرصه ها، آزادی فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام، لغو حجاب اجباری، لغو آپارتاید جنسی و جدا سازیهای جنسیتی همه و همه و دیگر خواستها، خواستهایی است که خود یک تم دائمی اعتراض در جامعه است و امروز در دل یک اوضاع انقلابی در جامعه باید این خواستها را پیگیر شد و دورش جمع شد و تشکل ایجاد کرد.  اینها همه مطالباتی است فوری و حداقل که به جنبش قوی آزادی زن در ایران پرچم میدهد و میتوان گرد آن جمع شد و متشکل شد. همچنین در مانیفست آزادی زن، در سطح جهانی نیز جنبش همبستگی با انقلاب مردم ایران، آنهم در عرصه رهایی زن را نمایندگی میکند. بنابراین روشن است که باید به فعالیت گسترده خود حول این مانیفست با قدرت تمام ادامه دهیم.

 

در هر حال نکته مهم اینست که در ایران کارهای بسیاری است که میتوان با بدست گرفتن این پرچم و مطالباتی که در مانیفست آزادی زن آمده است، به پیش برد. همانطور که اشاره کردم جنبش آزادی زن در ایران جنبشی است قوی و ما شاهد تحرک هر روزه آن در کوچه و خیابان و در تقابل با قوانین آپارتاید جنسی جمهوری اسلامی هستیم. در اعتراضات مختلف و در دانشگاهها و در مبارزات دانشجویان مبارزه علیه تبعیض جنسیتی همواره یک عرصه مهم مبارزه است.  همچنین امروز بیش از هر وقت مشاهده میکنیم که یک بند خواستها و قطعنامه های اعتراضی که به مناسبت های مختلف بیرون داده میشود، خواست لغو قوانین تبعیض آمیز علیه زنان است. از جمله بطور مثال یک بند منشور حداقل مطالبات کارگری که از سوی چهار تشکل کارگری بیرون داده شد، لغو قوانین تبعیض آمیز علیه زنان در همه عرصه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، بود. از همه اینها میخواهم این نتیجه را بگیرم که در ایران میتوان حول این مانیفست فعالیتی گسترده و همه جانبه را سازمان داد.  میتوان انواع و اقسام نهادها و انجمن ها در دفاع از آزادی زن شکل داد. میتوان گرد خواستهای مانیفست آزادی زن نیرو جمع کرد و متشکل شد. بر اساس خواستهایی که در این مانیفست طرح شده است، بیانیه های پرشوری داد و نیز موضوعات آنرا به موضوع بحث در جمع ها و محافل خود در محلات و مراکز مختلف قرار داد و علیه خرافات و عقاید عقب  افتاده مردسالارانه مبارزه کرد و آزادیخواهی را تقویت کرد. بدین ترتیب فعالین این عرضه در هر شهر میتوانند بخود نیروی جدید جذب کنند  و دایره فعالتشان را گسترش دهند. من در اینجا فراخوانم به همه انسانهای آزادیخواه در ایران اینست که بصورت جمع ها و گروه ها، به این مانیفست بپیوندند. حول این مانیفست تشکل ایجاد کنند. با ما در تماس باشند و این عرصه مهم مبارزه را با هم به پیش بریم. در سطح بین المللی نیز همانطور که اشاره کردم ما با تمام قدرت کمپین در حمایت و همبستگی با جنبش انقلابی مردم ایران و جنبش آزادی زن را به پیش میبریم.  خوشبختانه  با وجود دوستانی چون مینااحدی، مریم نمازی و مهین علیپور که چهره هایی شناخته شده و سرشناس در سطح جهانی و در میان سازمانهای مدافع حقوق زن و انساندوست هستند،  و نیز چهره های بسیاری دیگر که از کادرهای برجسته حزب کمونیست کارگری هستند و در کشورهای مختلف در سطح جهان خود در صف جلوی این مبارزه قرار دارند و شناخته شده و محبوب و سرشناسند، ما موقعیت بسیاری خوبی داریم که این مبارزه را با قدرت به پیش ببریم و این راهی است که در پیش داریم وبرایش تلاش میکنیم.*

 

...................................................................

 

دور انداختن حجابها تعرضی مرگبار به رژیم

به استقبال یک هشت مارس بیحجاب برویم

 

انترناسیونال ٣٣٦

شهلا دانشفر

حجاب پرچم و سمبل رژیم اسلامی است. جمهوری اسلامی با اجباری کردن حجاب، بنای حکومت آپارتاید جنسی، حکومتی که اساسش تحقیر و توهین و بیحرمتی به زن و کل جامعه است را گذاشت. از همین رو ضدیت با زن هویت وجودی این حکومت است و سفت نگهداشتن رعایت موازین اسلامی که یک وجه آشکار آن حجاب است، یک تلاش دائمی این حکومت برای محکم نگاهداشتن پایه های حکومتش و نشان دادن اینست که حاکمیتش برقرار است.  این را مردم خوب میدانند و به چشم خود دیده اند که هر وقت حکومت میخواهد مبارزات آنان را عقب براند، فورا به حجاب زنان گیر داده است. نیروهای سرکوب و اوباش حزب الله را به خیابان ریخته است. تحت عنوان مبارزه با بدحجابی، فضای جامعه را نظامی و مختنق کرده است.  بنابراین روشن است که چرا حجاب همواره یک عرصه مهم چالش این حکومت بوده است و ما بطور واقعی با یک جنبش قدرتمند علیه تبعیض علیه زن و بیحرمتی و تحقیر زن در جامعه و آپارتاید جنسی در ایران روبروییم. جنبشی که لغو حجاب اجباری و تبعیض جنسیتی در صدر خواستهایش قرار دارد و امروز عملا با حجاب برگیران در مناسبتهای مختلف و در خیابان و مترو و در فرصت های مختلف دارد تعرض سیاسی خود را به این رژیم هر روز شدت بیشتری میدهد. به درجه ای که انقلاب جلو تر میرود، این جنبش تعرضی تر به جلو میرود و نقش زنان را در صف مقدم این جنبش می بینیم. تا آنجا که دارند از رنگ زنانه انقلاب ایران سخن میگویند.

 

در این میان اپوزبسیون حافظ رژیم را می بینیم، با عنوان اینکه اسلام با حقوق زن تناقض ندارد، حجاب ما را نکشته است و غیره همچون همه عرصه های دیگر، تلاش در نگاه داشتن پایه های این حکومت داشته اند. تلاش در عقب زدن انقلاب و حداکثر محدود نگاهداشتن اعتراضات مردم در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و بازگرداندن اوضاع به دوره خمینی داشته اند. بگذریم که هم اکنون زیر فشار انقلاب می بینیم که کسانی از همین طیف با بیانیه هایی جلو آمده اند که در آن به لغو حجاب اشاره کرده اند، اما باز وقتی مردم معترض به جلو میروند، وقتی در مناسبتی چون ٢٢ بهمن سخن از حجاب برگیران است، این بار تحت عنوان اینکه بهانه بدست حکومت ندهیم، نگذاریم اعتراضات "آرام" و "مدنی" ما به "خشونت" کشیده شود، در مقابل این اقدام مردم ایستاده و به دست و پا افتادند  و تبلیغاتی گسترده علیه آن براه انداختند. اما مردم تصمیم خود را گرفته اند. جمهوری اسلامی باید برود و در طول تظاهراتهای میلیونی مردم در مناسبتهای مختلف بارها زنان حجاب برداشتند و با این حرکت خود و با شعار مرگ بر دیکتاتور حرف آخر خود را زدند. این را در ٦ دی دیدیم و در ٢٢ بهمن در آریاشهر در تهران دیدیم.

 

 واقعیت اینست که امروز در کوران انقلابمان اگر عرصه های تعرض به این رژیم را برشمریم یکی از این عرصه هاي مهم آن پرتاب كردن حجاب است. همانطور که عرصه های دیگر تعرض ما باز کردن درب زندانها، اعلام اعتصابات سراسری،  به کنترل در آوردن محلات  و در خارج کشور بستن سفارتخانه های رژیم است. بدین ترتیب باید برای این تعرض سریعتر گام برداشت. از هم اکنون به استقبال چهارشنبه سوری بی حجاب و هشت مارس بیحجاب برویم. از هم اکنون از فرصت های مختلف برای برداشتن حجاب در مترو و در محلات و در خیابانها بايد استفاده کرد. حرکتی که بطور واقعی مدتهاست شروع شده است و باید آنرا گسترش داد. برای این کار بصورت گروهی حرکت کنیم  و در مترو و در محلات با شعار دادن و با حجاب برگیران آکسیونهای پرشوری  را شکل دهیم. بویژه هشت مارس روز جهانی زن بهترین مناسبت است برای اعتراضی گسترده علیه بیحقوقی زن و تبدیل این روز به یک تعرض سیاسی و گسترده علیه جمهوری اسلامی و جلب همبستگی جهانی در حمایت از انقلاب مردم و جنبش آزادی زن در ایران . روزی که باید به روز تظاهرات بیحجاب تبدیل شود. به استقبال این روز مهم برویم.*

...................................................................

انترناسیونال ٣٣٤

مصاحبه با شهلا دانشفر

در باره مانیفست آزادی زن

انترناسيونال: اخيرا بيانيه اي به امضاي شما و مينا احدي و مريم نمازي و مهين عليپور تحت عنوان مانيفست آزادي زن انتشار داده شده است، مضمون و خواستهاي اين مانيفست كدامند؟

شهلا دانشفر: مانيفست آزادي زن صداي اعتراض انسانهاي آزاديخواه و برابري طلب عليه تبعيض جنسيتي در ايران است و در همان سرسخن خود اعلام ميدارد که شرط رهايي جامعه و زن از اين همه بيحقوقي و ستم، سرنگوني اين رژيم است. در اين مانيفست خواستهاي جنبش آزادي زن به روشن ترين شکل بيان شده است و هدف خود را متحد کردن اين جنبش حول اين خواستهاي انساني، آزاديخواهانه و فوري قرار داده است. از نظر من  اين مانيفست كيفرخواست جامعه عليه رژيم ضد زن جمهوري اسلامي بخاطر سي سال جناياتش عليه بشريت و تحميل شنيع ترين بيحقوقي و اهانت و توهين و آپارتايد جنسي عليه زنان است. اين مانيفست در دل يک انقلاب نوشته شده است و خواستهاي آن، خواستهاي فوري مردم و در واقع فرمانهاي فوري انقلاب مردم است. 

 مانيفست آزادي زن  را ما به مناسبت هشت مارس روز جهاني مبارزه با تبعيض عليه زن منتشر کرده ايم، چون هشت مارس بهترين مناسبت براي چنين کيفرخواستي عليه اين رژيم آپارتايد جنسي در سطح جهاني است. ما اعلام کرده ايم که هشت مارس امسال، روز همبستگي با جنبش آزاديخواهي مردم ايران است و در اين مانيفست همه  سازمانهاي مدافع حقوق زن و سکولار و آزاديخواه در سطح جهان را به حمايت و ابراز همبستگي با مبارزات حق طلبانه مردم و  جنبش زنان در ايران و گراميداشت ياد ندا آقا سلطان بعنوان سمبل انقلاب مردم عليه جمهوري اسلامي فراخوانده ايم.

ما در اين مانيفست بر ده خواست فوري جنبش آزادي زن از جمله محاکمه رهبران و مسئولين جمهوري اسلامي به جرم سي سال جنايت و سرکوب و ابعاد جنايتکارانه ستمکشي زن تحت حاکميت اين رژيم، لغو همه قوانين ضد زن اسلامي و کليه قوانين تبعيض آميز نسبت به زنان و تضمين برابري کامل زن و مرد در همه عرصه هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي، اجتماعي ،   جدايي کامل  دين از دولت،  آموزش و پرورش و کليه قوانين،  لغو جدا سازي جنسيتي و آپارتايد جنسي،  لغو صيغه و تعدد زوجات، حق بيقيد و شرط جدائي( طلاق) براي زن و مرد، لغو کليه قوانيني که حقوق مدني زنان را زير پا گذاشته است، لغو حجاب اجباري زنان و ممنوعيت حجاب کودکان، لغو کليه احکام و قوانين وحشيانه و ضد انساني سنگسار، اعدام، قصاص و ساير مجازاتهاي اسلامي، آزادي بي قيد و شرط بيان و اعتراض و آزادي تشکل و اعتصاب و تحزب و اجتماعات،  آزادي فوري وبيقيد وشرط همه زندانيان سياسي و عقيدتي و بالاخره آزادي مذهب و بي مذهبي و آزادي نقد مذهب تاکيد گذاشته ايم. مشروح اين خواستها را ميتوانيد در خود مانيفست آزادي زن ببينيد. همانطور که مشاهده ميکنيد، اينها خواستهاي فوري و حياتي يک جامعه سالم و انساني است و بايد فورا تحقق يابد.

بويژه اينکه يک بخش قطور  پرونده جنايات جمهوري اسلامي، داستان زندگي زن تحت حاکميت اين رژيم آپارتايد جنسي است. تحت حاکميت اين رژيم سخن گفتن از ستم کشي زن و از اينکه زن از اوليه ترين حقوق اجتماعي خود محروم است، حق طلاق و حضانت و دهها حق و حقوق ديگرش سلب شده است، هنوز همه ابعاد اين جنايت را بيان نميکند. بلکه جمهوري اسلامي براي عقب راندن هر چه بيشتر جامعه از خواستهايش و براي حاکم کردن قوانين اسلامي اش، با بلند کردن پرچم حجاب آپارتايد جنسي، همواره زنان را مورد تعرض و سرکوب قرار داده است. براي تحميل حجاب بر سر زنان و جدا سازي جنسيتي ، اوباش حزب الله اش را به خيابانها ريخته و بر روي زنان تيغ کشيده اند، اسيد پاشيده اند، و زنان را بعنوان "بدحجاب" زندان و سرکوب کرده اند. جمهوري اسلامي با رواج  صيغه اين فحشاي رسمي اسلامي و با قوانيني چون تعدد زوجات و غيره زنان را زير بيشترين تحقير و اجحاف قرار داده است. در حاکميت اين رژيم زن نفقه بگير مرد و تحت سرپرستي مرد تعريف ميشود و بنا به قوانين تعريف شده اسلامي اش زن مورد کتک و اذيت و آزار و تجاوز جنسي و انواع خشونت ها قرار ميگيرد.  و وقتي هم يک زن بخواهد از جهنمي که در خانواده برايش بوجود آمده خود را رها کند، هفت خوان رستم را بايد بگذرد، و با انواع و اقسام توهين و تحقير رودرو شود، تا بالاخره حق خود را بگيرد. در حکومت جمهوري اسلامي موقعيت زن يک بردگي جنسي مطلق است و ميتوان زن را تحت عنوان مهريه و شيربها وديگر قوانين ارتجاعي اسلامي، خريد و فروش کرد. در اين حکومت دختر بچه نيز به جرم دختر بودن، از همان کودکي حجاب بر سرش ميکشند و مورد بيشترين کودک آزاري قرار ميگيرد. دختربچه هاي بسياري هستند که در سنين کودکي به ازدواج و عقد و نکاح مردي که پدرش و اقوامش تصميم گرفته اند در ميايد و زندگي و کودکي اش تباه ميشود.  از همين رو يک موضوع دايمي اعتراض مردم در اين حکومت مقابله با اين قوانين ارتجاعي و آپارتايد جنسي آن بوده است. به عبارتي روشنتر مردم ايران تسليم اين عقب ماندگي و قوانين عقب مانده و کپک زده جمهوري اسلامي نشده اند و امروز ما شاهد انقلابي انساني با خواستهايي انساني در ايران هستيم. انقلابي که ندا سمبل آنست و جهان اين انقلاب را چنين مي شناسد. از همين رو  حکم اول اين مانيفست آزادي زن محاکمه سران اين رژيم بخاطر همه اين جناياتش است. در کل اينها همه خلاصه و چکيده مضمون و خواستهاي مانيفست آزادي زن است.

 

 انترناسيونال: ربط اين مانيفست به اوضاع انقلاب امروز چيست و چه فعاليتهايي را در داخل ايران ميتوان حول آن شکل داد؟

شهلا دانشفر: من در سوال اول به گونه اي به اين سوال شما پاسخ دادم. همانطور که اشاره کردم اين مانيفست در دل يک انقلاب است که نوشته شده و نميتواند به مسايلي که اين انقلاب در مقابل ما ميگذارد پاسخ ندهد. اين مانيفست به يک جنبه مهم اعتراضات مردم در اين جامعه، مساله ستم کشي زن جواب ميدهد. چيزي که هويت رژيم اسلامي است و از همين رو زنان و نيز جنبش آزادي زن وزن و جايگاه مهمي در انقلاب مردم عليه جمهوري اسلامي دارد. ما همواره گفته ايم يک مساله مهم در اين انقلاب مساله تعين دادن به آن و بيان روشن و شفاف خواستهاست. ما با نوشتن اين مانيفست تلاش کرده ايم به اين نياز پاسخ دهيم. مانيفست آزادي زن، از آنجا که به جنبشي قوي و قدرتمند عليه تبعيض عليه زن تکيه دارد، ميتواند و تلاش ما اينست که محور تحرکي گسترده براي متحد شدن صفوف اين مبارزه باشد. از همين رو در گام اول ما از همه انسانهاي آزاديخواه و برابري طلب ، از همه کسانيکه براي رفع تبعيض عليه زن مبارزه ميکنند و از همه مردم بعنوان يک عرصه مهم مبارزه عليه جمهوري اسلامي خواسته ايم که از اين مانيفست حمايت کنند. همچنين ما از همه کسانيکه اين مانيفست را صداي اعتراض خود و خواستهاي طرح شده در آن را خواستهاي کل جامعه ميدانند، ميخواهيم که آنرا وسيعا تکثير و همه جا پخش کنند. ديگران را تشويق به امضا و حمايت از آن بکنند. ميشود اين مانيفست و خواستهايي که در آن طرح شده را بصورت تراکت در تظاهرات ها، از جمله در همين ٢٢ بهمن و در هشت مارس و در مناسبت هاي مختلف و در همه جا پخش کرد. ميتوان با تظاهرات بي حجاب و برگزاري يک هشت مارس بيحجاب ، يک گام عملي در تحميل خواستهاي اين مانيفست برداشت  و يک ضربه کاري بر کمر اين رژيم زد.  همانطور که اشاره کردم، اين مانيفست به مناسبت هشت مارس داده شده و ميتوان با آن و با خواستهايي که در آن طرح شده به استقبال هشت مارس رفت و با نصب عکس ندا بعنوان سمبل انقلاب و سمبل آزاديخواهي در همه جا و با شعار مرگ بر اين رژيم ضد زن، هشت مارس را گرامي داشت.

بنابراين اين مانيفست در عين حال ميتواند يک پلاتفرم عملي براي پيشبرد مبارزات ما باشد. ميتوانيم با انواع و اقسام ابتکارات آنرا بدست بگيريم، حولش مبارزه سازمان دهيم و متحد شويم. ميتوان گرد اين مانيفست  جمع ها و تشکلهاي خود را در دفاع از حقوق زن شکل داد و مبارزه براي اين خواستها را محور کار و فعاليت خود قرار داد. بنابراين در پاسخ به سوال شما ميخواهم بگويم که فعاليت هاي بسياري ميتواند حول اين مانيفست شکل بگيرد. و باز هم فراخوان من اينست که همه  بصورت جمعي و گروهي آنرا امضا کنند.

 در عين حال ما  در سطح جهاني نيز تلاش کرده ايم با جلب حمايت از اين مانيفست، هر چه وسيعتر سازمانهاي آزاديخواه و سکولار و مدافع حقوق زن را به حمايت و همبستگي با جنبش آزادي زن و مبارزات حق طلبانه مردم ايران جلب کنيم.  در اين رابطه بد نيست بگويم که تا همين جا در سطح جهاني استقبال خوبي شده از آن شده و بيش از ١٠٠٠ نفر مانيفست آزادي زن را امضا کرده اند. همچنين سايتهاي متعددي مانيفست  آزادي زن را منتشر کرده اند. براي نمونه ريچارد داوکينز چهره سرشناس بين المللي منتقد مذهب با انتشار اين مانيفست در سايتش عملا از اين حرکت ما دفاع کرده است. در عين حال  فراخوان ما به همبستگي بين المللي  با انقلاب مردم و جنبش آزادي زن در ايران، دارد بطور عملي پاسخ ميگيرد. بطور مثال سازمانهاي آنتي فاشيست در آلمان، امسال هشت مارس را در همه جاي آلمان ، روز همبستگي با جنبش انقلابي مردم ايران و روز همبستگي با مبارزات زنان در ايران اعلام کرده و در صدد سازمان دادن متينگ، تظاهرات و کنسرت در سراسر آلمان هستند. همچنين همانطور که در سومين اطلاعيه روابط عمومي کمپين هشت مارس گزارش داده شده است، بنا به اخبار رسيده در دانمارک نيز چندين سازمان مدافع حقوق زن، هشت مارس امسال را روز همبستگي با زنان ايران اعلام کرده اند. اين کمپين ادامه دارد. *

 

 ...................................................................

جلوي چشمشان حجاب لگدمال ميشود

انترناسيونال ٣٣٣

شهلا دانشفر

صفحه بازتاب هفته

 

روزنامه جمهوري اسلامي در خبري در روزهاي اخير از اينكه "بدحجابی" به "بی حجابی" تبديل شده و از داخل خودروها به فروشگاه ها و اماکن عمومی کشیده شده است، ناله سر داده است. اين روزنامه از اينكه در شمال شهر تهران زن های بدون حجاب برای خرید به مغازه ها مراجعه می کنند و ماموران انتظامي و "نهي از منكر" كاري از دستشان بر نمي آيد، شكوه ميكند. اين ديگر شيشه عمر رژيم است كه در مقابل چشمان ناباورشان و با وجود همه وحشي گري ها و سركوبشان، بر زمين زده ميشود. اكنون حكومت نه تنها در برابر "بدحجابي" بلكه در مقابل برداشتن حجاب ها در مانده است. زنده باد انقلاب مردم، زنده باد جنبش اعتراضي مردم عليه بيحقوقي زن و حجاب اين سمبل و پرچم رژيم آپارتايد جنسي. ديروز زير فشار انقلاب ما آمدند و بخاطر جناياتشان در كهريزك به غلط كردن افتادند. وادارشان كرديم بدست خودشان، در برابر چشمان مردم و جهان يكديگر را به محاكمه بكشند، ناگزير شدند جلادي چون سعيد مرتضوي را بعنوان متهم درجه يك نام ببرند، و اكنون صحبت از رادان و ديگران است، و امروز دارند از اینکه "بدحجابی" به "بی حجابی" تبدیل شده ناله سر ميدهند. مردم در مبارزاتشان كل رژيم و قوانين ارتجاعي اسلامي اش را نشانه رفته اند. ٦ دي ديديم كه چگونه مردم عاشورايشان را به صحنه نبرد با نيروهاي انتظامي تبديل كردند و در كوران نبرد دختران و زنان حجاب برگرفتند. نبردي كه در آن زنانی را ميديدم که در صف جلوی اعتراض مردم، در قامت يك رهبر ايستاده و نقش ايفا ميكنند. نبردی که در آن مردم نيروي انتظامي رژیم را ميخ كوب كرده  و در جنگي متقابل دويست نفرشان را راهي بيمارستان كردند. در چنين شرايطي است كه روزنامه هاي حكومتي دارند از حجاب برگيران و نا تواني نيروي انتظامي شان سخن ميگويند. همانطور که اشاره کردم، حسابی در حلقه محاصره مردم قرار گرفته اند. جامعه دارد از اعتراض و مبارزه میجوشد و اين انقلابي است كه در همه جبهه ها دارد با قدرت به جلو ميرود و رژيم را چنين به استيصال كشانده است. خودشان دارند اعتراف به ناتواني شان ميكنند، جلو بپريم و فرصت ندهيم.  بايد با برداشتن حجابها اين شيشه عمر رژيم را براي هميشه بر زمين كوبيد و آخرين نفس هايشان را گرفت. برداشتن حجابها و مبارزه با اين سمبل ارتجاعي اسلامي، يك عرصه مهم مبارزه ما با اين رژيم است. سي سال است كه حكومت جمهوري اسلامي با پرچم حجاب ، بيشترين ستم و نابرابري را بر زنان و بركل جامعه حاكم كرده است. اول تلاش كردند كه حجاب را به زور بر سر زنان كنند و  بعد قوانين اسلامي ارتجاعي ، ضد انساني شان را حاكم كردند و برج آپارتايد جنسي شان را بنا كردند. بايد جنبشي كه هم اكنون بر سر حجاب برگيران شروع شده را با قدرت تمام تقويت كنيم. بايد هر جا كه با تعرض نيروهاي انتظامي به زناني كه حجاب برميدارند روبرو ميشويم، فورامقابله كنيم. بايد نقشه مند و برنامه ريزي شده، بصورت گروهي در مترو ها و جاهاي مختلف شهر، حجاب برگيران كنيم و آنرا به  آكسيون هاي اعتراضي عليه جمهوري اسلامي و عليه حجاب تبديل كنيم. حجاب پرچم و شاهرگ حياتي جمهوري اسلامي است. با دور انداختن حجاب حكومت متحجر و ضد بشري و چپاولگر سرمايه داران را هم براي هميشه دور بيندازيم.*

 

...................................................................

 

ازدواج دختران دانش آموز و معضل ادامه تحصیل

 

انترناسيونال ٣٢٨

شهلا دانشفر

صفحه بازتاب هفته

 

یک موضوع بحث در هفته گذشته در رسانه های جمهوری اسلامی مساله اجازه تحصیل برای دانش آموزان دختری بود که در سنین کودکی ازدواج میکنند. موضوعی که شنیدن خبرش قلب هر انسان آزادیخواهی را به درد می آورد. موضوعی که به روشنی از یک کودک آزاری آشکار تحت حاکمیت یک حکومت تمام عیار آپارتاید جنسی حکایت دارد. باور کردنی نیست. به راحتی سخن از این میرود که دختران در سیزده سالگی قانونا میتوانند ازدواج کنند و از ٩ سالگی پدر آنها عرفا حق دارد آنها را به عقد هر کسی که بخواهد در آورد، چون اسلام گفته است و ائمه اطهار اسلام نیز چنین کرده اند. و بعد در کنار همین بحث ها از ازدواج موقت دانش آموزان و "صیغه" این فحشای رسمی اسلامی، بحث میکنند. و گویا اگر پدر رضایت دهد، میتوان ازدواج موقت را برای این کودکان جاری کرد. وارد شدن به این بحث عمق تعفن و گندیدگی این نظام آپارتاید جنسی را نشان میدهد. قوانینی که  رسما دارد  از تجاوز به کودک و از یک کودک آزازی آشکار سخن میگوید. با استناد به همین قوانین ارتجاعی اسلامی است که حمیدرضا حاجی‌بابایی  وزیر آموزش پرورش جمهوری اسلامی از ازدواج دختران در سنین دانش آموزی، اظهار خرسندی کرده و با قیافه ای دلسوزانه میگوید خوب این دختران میتوانند به طرق دیگر تحصلیشان را در مدارس شبانه ادامه دهند. البته ایشان خودشان خوب میدانند که اینهم منوط به این خواهد بود که اگر شوهرانشان اجازه چنین کاری به آنان بدهند. اگر وظایف شوهرداری و زناشویی فرصتی برای این کودکان بجا بگذارد. اما نکته مهم در طرح این نکته از سوی وزیر آموزش و پرورش و بالا گرفتن این بحث در میان مقامات حکومت حکایت از موضوع دیگری دارد. واقعیت اینست که همینکه امروز از معضل ادامه تحصیل دختران دانش آموز صحبت میشود و ناگزیرند برایش جوابی داشته باشند، موضوعی است که جامعه و جنبش آزادیخواهی قوی در جامعه، در مغز خرفت و متحجر ایشان فرو کرده است.  ضمن اینکه سخنان حاجی بابایی در عین حال تصویر روشنی از آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، آموزشی که اساسش برخرافات و تبعیض جنسیتی و کودک آزادی و جدا سازی جنسیتی دختران و پسران و غیره بنا نهاده شده است، بدست میدهد. در چنین سیستمی است که اکنون موضوع ازدواج دانش آموزان و ادامه تحصیلشان، به موضوعی داغ تبدیل شده است. موضوعی که از یکسو  سرنوشت هزاران دختر بچه را که عمدتا بخاطر فقر خانواده به شوهر داده میشوند، را رقم میزند. موضوعی که بطور واقعی داستان زندگی  قربانیانی چون کبری رحمانپور هاست که در همین مسیر اسیر بردگی شده، مورد تعرض و تجاوز قرار میگیرند و بعد هم وقتی قتلی صورت میگیرد، راهی زندان شده و حکم اعدام بالای سرشان قرار میگیرد. موضوع شوهر دادن اجباری دختربچه ها، گوشه دیگری از وحشیگری و آپارتاید جنسی رژیم اسلامی است. نشانگر پايمال كردن ابتدايي ترين حقوق انساني توسط حكومت متحجر و جنايتكار و عهد عتيقي سرمايه داران در ايران است.

 

اما سوی دیگر و جنبه دیگر این موضوع بر میگردد به جدالی که امروز بر سر روابط آزاد دختر و پسر و علیه تبعیض جنسيتی درجامعه برپاست. جامعه ای که در آن حجاب ها هر روز عقب تر رفته و مبارزه علیه حجاب این سمبل تحقیر و بیحقوقی زن و مبارزه علیه  آپارتاید جنسی ابعاد گسترده تری یافته است. جامعه ای که در آن رابطه آزاد و انسانی دختر و پسر و شکستن دیوارهای جداسازی جنسیتی  به جدال و مبارزه هر روزه جوانان و مردم با این رژیم ارتجاعی تبدیل شده است. جالب اينست كه در اخبار خود جمهوری اسلامی، دارد از اینکه هشتاد درصد دختران دانش آموز دوست پسر دارند، صحبت میشود. دختران و پسران جوانی که با یکدیگر دوست میشوند و زندگی و دوست داشتن را تجربه میکنند، و اینهم بخشی از جنگ  هر روزه آنان با این رژیم و قوانین ارتجاعی اسلامی اش است.  واقعیتی که جمهوری اسلامی تلاش میکند، آنرا زیر قوانین اسلامی خودش تعریف کند. از ازدواج موقت سخن به میان می آید و غیره. بحث تحصیل دانش آموزان شوهر کرده، دامن این دختران را هم میگیرد. بنابراین زیر فشار همه این اعتراضات است که این حضرات که بارها از اینکه کار دختر شوهرداری است و نه تحصیل، دختران نباید عمرشان در مدرسه تلف شود باید هر چه زودتر سر زندگی و خانه داری خود بروند و غیره امروز ناگزیرند به مساله تحصیل دانش آموزانی که ازدواج کرده اند بپردازند و بر واقعیات امروز جامعه تن دهند.

 

فشار این واقعیات است که امروز وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی را وادار کرده از ادامه تحصیل دختران دانش آموز ازدواج کرده به طرق دیگر و در مدارس شبانه تحصیل سخن بگوید. با این استدلال که ظاهرا ادامه تحصیل چنین دخترانی در مدارس معمولی موجب باز شدن چشم و گوش دیگر کودکان هم کلاسی شان خواهد شد. همچنین در میان همین مقامات بحث مجاز بودن ادامه تحصیل این دانش آموزان در مدارس معمولی طرح شده است، بشرطی که از مسایل زناشویی خود با هم کلاسی های خود سخن نگویند! حکومتی بیگانه به نیازهای واقعی جامعه و خواستهای مردم. واقعا بوی تعفن افکار پوسیده و تحجرشان کشنده است.  شرم بر این حکومت و قوانین متعفن و  ارتجاعی اسلامی اش !

 

در هر حال بالاگرفتن این بحث ها همه و همه از درماندگی و شکست رژیم در تمام عرصه های مبارزه مردم  دارد سخن میگوید. مردم با اعتراضاتشان عملا طرحهایی چون تفکیک جنسیتی در دانشگاهها، محروم کردن دختران دانش آموز ازدواج کرده از تحصیل در مدارس معمولی، تفتیش در روابط آزاد دختر و پسر و ... همه و همه را به چالش کشیده اند. دور نيست روزي كه سران اين رژيم به خاطر برپايي آپارتايد جنسي و پايمال كردن ابتدايي ترين حقوق كودكان و زنان و همه مردم به محاكمه كشيده شوند. براي رسيدن هرچه زودتر به چنين روزي لازم است در اعتراضات و مبارزات امروز هرچه بيشتر و روشن تر بر حقوق زنان و كودكان، بر لغو آپارتايد جنسي، و لغو همه قوانين ارتجاعي اسلامي تاكيد كنيم.*

 

...................................................................

حجاب را بايد دور انداخت!

انترناسيونال ٣٢٨

شهلا دانشفر

سرهنگ خانچرلی معاون عملیات فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، در گفتگویی با ایسنا تحت عنوان" تغییر در برخورد با بدحجابی" از سیاست امروز رژیم در قبال این مساله سخن میگوید. طبعا نحوه سخن گفتن  خانچرلی  رو به زنان و تحقیر آنان و رو به کل جامعه موضوع تازه ای نیست. چون از نظر این جانوران اسلامی و قوانین رسمی آپارتاید جنسی شان، زن منشا گناه و شایسته تحقیر است و باید پوشیده باشد. زن باید از کل جامعه جدا نگاهداشته شود، تا دامن جامعه پاكیزه بماند. اما نکته تازه در این گفتگو، سرگردانی و استیصالی است که در مقابله با زیر پا گذاشتن حجاب، گريبان حكومت را گرفته است. در این گفتگو خانچرلی همچون گشتاپوی یک رژیم تمام عیار آپارتاید جنسی، خبر میدهد که  برخورد با  "بدپوششی" از جمله برنامه‌های پلیس در راستای اجرای طرح انضباط اجتماعی طی شش ماهه دوم امسال است. میگوید که نوع برخورد پلیس در این باره نسبت به گذشته متفاوت خواهد بود. او در باب این تفاوت توضیح میدهد که  در حال حاضر موضوع "بدپوششی" از سوی پلیس کنترل می‌شود و این بحث طرح ویژه‌ای نیست. و بعد اضافه میکند که  در برخورد با "بدپوششی" با افرادی که بخواهند دهن کجی کنند و مشکلی را برای جامعه ایجاد کنند، برخورد پلیس هم شدت بیشتری پیدا می‌کند. اما اگر کسی به طور مثال روسریش عقب باشد، تذکری به آن‌ها داده خواهد شد و این میزان برخورد در همین حد کفایت می‌کند. به عبارت ديگر او ميخواهد بگويد كه حكومت اسلامي نسبت به آنچه آنرا "بدحجابي" ميخواند ناچار است كوتاه بيايد مگر اينكه زنان منظورشان مشخصا سياسي باشد و بخواهند به حكومت دهن كجي كنند!

 

در همین رابطه عزيزالله رجب‌زاده رئيس پليس تهران در حضور در مركز نظارت همگاني ناجا در ٣٠ آذر در گفتگویی با خبرنگاران میگوید که نيروي انتظامي طرح ويژه‌اي براي برخورد با "بد‌پوششي" ندارد. او در واقع شكست جمهوری اسلامی در برابر مساله حجاب را اعتراف ميكند. او تحت فشار مردم در اعتراض به برخوردهای سرکوبگرانه، همچون محکومانی که باید حساب پس دهد، در اوج استیصال و در ماندگی از دستگیری افرادی که تحت عنوان مامور لباس شخصی عمل میکند و خودسرانه بودن کارهایشان سخن میگوید و با این سخنان رسما غلط كردم حكومت در مورد گسيل لباس شخصي ها را اعلام ميكند.

 

واقعیت اینست که مساله حجاب یک موضوع کشاکش هر روزه مردم با جمهوری اسلامی، در طول سی سال حاکمیت این رژیم بوده است. حجاب امروز به پرچم و سمبل رژیم اسلامی و قوانین ارتجاعی اش تبديل شده است. جمهوری اسلامی با حجاب و قوانین اسلامی آپارتاید جنسی اش، بنیانهای حکومتش را گذاشت و هر گاه که خواسته کل جامعه را مورد حمله قرار دهد، با راه انداختن اوباش حزب الله اش و طرح های گوناگونی چون امر به معروف و طرح امنیت اجتماعی و غیره زنان را مورد تعرض قرار داده و کوشیده است تا فضای ارعاب را در جامعه حاکم کند. اما  در دل رودرویی هر روزه مردم با این رژیم، حجاب هر روز عقب تر رفته و یک عرصه دائمی اعتراض علیه این رژیم بوده است. در مناسبتهای مختلف دیده ایم که زنان حجاب بر داشته و با این کار خود و حمایت وسیع جامعه، در واقع نه خود را به این رژیم جنایتکار و به آپارتاید جنسی آن اعلام کرده اند.  در اعتراضات همین چند ماهه اخیر نیز ما شاهد موارد بسیاری از حجاب برگيران توسط زنان بودیم. و امروز بحث بر سر کنارانداختن یکباره حجاب است. در همین روزهای اخیر بود که ما شاهد انعکاس وسیع خبر برداشتن  حجاب از سوی زنان کاراته کار ایرانی در آلمان بودیم. موضوعی که به بحث داغ در ایران و سطح جهانی تبدیل شد. نمونه دیگرش سخنان احمد خاتمی امام جمعه در تهران در خطبه این هفته بود که از ابعاد "بدحجابی" در ادارات و ابعاد خطرناکش برای نظام سخن میگوید و بعنوان مثال اشاره میکند که وقتی به مهماندار هواپیمایی تذکر داده میشود که این هواپیمای جمهوری اسلامی است، باید حجاب رعایت شود،  مهماندار مربوطه در همان لحظه حجابش را جلو میکشد و بعد از ٥ دقیقه باز در وضع قبلی ظاهر میشود! بدین ترتیب در ادامه چنین کشاکشی و بویژه امروز در شرایط خیزش انقلابی مردم، مساله حجاب و تبعیض جنسیتی  بیش از بیش به موضوع بحث و جدال در درون حکومت تبدیل شده است.  از همین رو در چنین شرایطی، برای رژیمی که شعار هر روزه مردم تحت حاکمیتش "مرگ بر دیکتاتور" است، برای رژیمی که عکس ولی فقیهش را بر زمین می اندازند و بررویش رژه میروند و عکس رهبر و رییس جمهور و خمینی امام و بنیانگزار حکومت جنایت و کشتارشان را،  به آتش میکشند، تاکید بر حجاب و قوانین اسلامی، چیزی نیست، جز  دست و پا زدن های آخرش برای اینکه بگوید، بر سر کار است و به بقایش ادامه میدهد.

 

به عبارت روشنتر سخنان سرهنگ خانچرلی و دیگر گشتاپوهای حافظ حکومت اسلامی شان بر سر حجاب و هر تغییری كه در برخورد پلیس با مردم بر سراین موضوع ایجاد شده باشد، بیش از بیش نشانگر قدرت جنبش انقلابی مردم برای خلاصی از شر جهنم جمهوری اسلامی است. خانچرلی در این سخنان از  آن افرادی که "بخواهند دهن کجی کنند" و بقول ایشان مشکلی برای جامعه ایجاد کنند، سخن میگوید، اما او و دیگر سران این رژیم خوب میدانند که این افراد امروز ميليونها نفرند و فقط "دهن كجي" نميكنند شعار مرگ بر ديكتاتور و مرگ بر خامنه اي سر ميدهند.

 

وقت دور انداختن حجاب است

نكته مهم اينست كه امروز که در برابر مبارزات گسترده ما مردم، دست اندركاران حكومت اين چنین به استیصال و بن بست رسیده اند، اکنون که خودشان بحث را به مسایل اساسی جامعه، مساله  ای چون حجاب که شیشه عمر این رژیم است، کشانده اند و دارند حساب پس میدهند، باید گامی بیشتر به جلو برداریم، و با برگرفتن حجابها این شیشه عمر رژیم را بر زمین زنیم و بشکنیم. باید به تدارک گسترش دامنه این عرصه مهم از مبارزاتمان برویم و با برنامه ای روشن و سازمان داده شده، بصورت جمعی و گروهی و در حمایت جمع های وسیعی از جوانان و مردم در محلات و در مناسباتهای مختلف حجاب ها را برداریم. در مترو ها و مراکز عمومی بصورت دسته های بزرگ و گروهی حاضر شویم و با حجاب برگیران، و با شعار نه به حجاب، مرگ بر دیکتاتور، به استقبال یک حرکت اعتراضی وسیع علیه حجاب بعنوان پرچم آپارتاید جنسی و سمبل حکومت اسلامی برویم. در و دیوار را از شعار حجاب اجباری لغو باید گردد پر کنیم و بدین ترتیب جمهوری اسلامی را در همه جبهه های مبارزه مان در تنگنا و محاصره صف میلیونی خود قرار دهیم. همه شواهد حاکی از شروع موج جدیدی از تظاهرات های گسترده است. از دو ماه محرم و صفرشان به وحشت افتاده اند. نباید اجازه بدهیم که به بهانه مناسبات مذهبی، رنگ اسلامی به اعتراضاتمان بدهند. از تمام این فرصت ها استفاده کنیم. بیرون بیاییم. حجاب برداریم. دیوار آپارتاید جنسی را بشکنیم. و شعار مرگ بردیکتاتور. زندگی انسانی حق مسلم ماست را سردهیم.  امروز بهترین فرصت است. بیرون بیاییم و حجاب این شیشه عمر رژیم را بر زمین بزنیم. به رژیم امان ندهیم.*

 

...................................................................................

                         شهلا دانشفر: طرح "حجاب و عفاف" و معضل بقاي حكومت

 

انترناسيونال ٣٢٤

 صفحه بازتاب هفته

   احمدی نژاد اجرای طرح حجاب و عفاف را متوقف کرد.  البته نه به خاطر اینکه، آنرا کنار بگذارند، بلکه تحت اين عنوان که قرار است "طرح جامعتری برای رعایت حجاب اسلامی در کلیه وزارتخانه ها" تهیه و به اجرا گذاشته شود. ظاهرا گفته میشود که تاریخ تصویب طرح "حجاب و عفاف" جمهوری اسلامی به اواخر دوره ریاست جمهوری خاتمی برمیگردد و بايد آنرا بشكل ديگري كه با مذاق امروزي حكومت جور در بيايد تنظيم كنند. حجاب پرچم حاکمیت این رژیم است، امروز در کوران انقلاب مردم و نقش جنبش اعتراضی تبعیض علیه زنان در این مبارزات، اکنون موضوع به مساله مورد بحث و کشاکش درون حکومت تبدیل شده است. "شوراي عالي انقلاب فرهنگي" جمهوري اسلامي از ترس به هم ریختن اوضاع با این تصمیم احمدی نژاد، مخالفت خود را اعلام کرده و بنا به روایات، گویا خامنه ای رهبر فقیه شان نیز مخالف این تغییرات است. چون میخواهند ضمن ادامه تعرضات و سرکوبشان، موضوع را بیشتر هم نزنند. از همین رو دارند از رادان فرمانده ناجا بخاطر اجرای طرح امنیت اجتماعی و تعرض به زنان تحت عنوان "بدحجابی" که طرحی برای سرکوب جامعه است، قدردانی ميكنند. همانطور که خامنه ای رسما نیروهای انتظامی را بخاطر نقش سرکوبگرانه اش در این دوره مورد قدردانی قرار داد. اما همه این جنگ و جدالها را کنار بگذاریم و به واقعیت جامعه نگاه کنیم.

 

 واقعیت اینست که بطور واقعی مبارزه علیه حجاب و آپارتاید جنسی، موضوع اعتراض مردم در طول سی سال حاکمیت این رژیم بوده است. چرا که ضدیت با زن خصلت و هویت این رژیم و حجاب شیشه عمرش است.  از همین رو جنبش علیه تبعیض و نابرابری  و مبارزه علیه حجاب و آپارتايد جنسي همواره یکی از چالش های بزرگ اجتماعی علیه جمهوری اسلامی بوده و رژیم بارها و بارها نسبت به این جنبش بالنده  هشدار داده و از خطر از دست رفتن نظام سخن گفته است. از همین رو امروز نیز این مبارزات، یک عرصه مهم کشاکش جنبش انقلابی مردم با این رژیم است. به عبارت روشنتر اکنون در کوران مبارزات اخیر، در شرایطی که جامعه برای به زیر کشیدن این رژیم فریاد میزند، مبارزه علیه تبعیض جنسیتی و حجاب، دو پرچم و سمبل مهم جمهوری اسلامی، از عرصه های مهم نبرد مردم با این رژیم است و زنان آزادیخواه در صف مقدم این مبارزات قرار دارند. تحت چنین شرایطی است که با شروع سال تحصیلی، جمهوری اسلامی اعلام کرد که میخواهند دانشگاهها را اسلامی کنند، میخواهند طرح عفاف و حجاب را شدیدا به اجرا بگذارند. جمهوری اسلامی بر اجرای اکید این طرحها تاکید گذاشت برای اینکه  بتواند محیط پلیسی و امنیتی را بر دانشگاه ها حاکم کند. بویژه بعد از اتفاقات کوی دانشگاه و فضای پر التهاب روزهای انقلاب که دانشگاه بطور ویژه، مرکز ثقل اعتراضات در سطح جامعه است،  با اعلام چنین سیاستهایی، رژیم تلاش میکند که  اوضاع را تحت کنترل خود داشته باشد. اما نتیجه همه این تلاشها، گسترش اعتراضات دانشجویی بود. در همین راستاست که ما از همان آغاز سال تحصیلی شاهد اعتراضات دانشجویی، علیه تبعیض جنسیتی و برای آزادی زندانیان سیاسی و مبارزه علیه نیروهای سرکوبگر رژیم بوده ایم و تا همین الان اعتراضات هر روزه دانشجویان نقش مهمی در تداوم انقلاب داشته است و دانشگاه را بیش از بیش به سنگر انقلاب تبدیل کرده است.

 

اما جدا از دانشگاه در سطح جامعه نیزحجاب ها هر روز عقب تر رفته و در همین دوره در تظاهرات های میلیونی، ما شاهد حجاب برگیران زنان آزادیخواهی بودیم که در حلقه حمایت مردم و با شعار مرگ بر دیکتاتور، اعتراض خود را به نمایش گذاشتند. از جمله حجاب برگیران در متروها و در تظاهرات های شبانه و غیره را شاهد بودیم.

 

 بنابراین به روشنی میتوان دید که  در دل چنین شرایطی، حرفهای احمدی نژاد و طرح های رنگارنگ این حکومت، چیزی جز آخرین تقلاهای این رژیم برای برافراشته نگاهداشتن پرچم حجاب اسلامی، بعنوان سمبل حاکمیت خود و جداسازی جنسیتی و جاری نگاهداشتن قوانین ارتجاعی اسلامی اش نیست. جمهوري اسلامي اما با حجاب و كل قوانينش بايد برود. اين حجاب و اين عفاف كذايي پيشكش جانيان حكومت كه با كل حكومت منفورشان به گور ببرند.*

...................................................................

                      مصاحبه با شهلا دانشفر به درباره مانیفست آزادی زن در ایران

 

جوانان  کمونیست ۴۴۰

 به مناسبت صدور مانیفست زنان در ایران به مناسبت ۸ مارس نشریه جوانان کمونیست مصاحبه ای با شهلا دانشفر از امضا کنندگان این مانیفست ترتیب داده است. متن مانیفست را در شماره قبل چاپ کرده ایم و برای مطالعه مجدد ان شما را به نشریه جوانان کمنیست شماره ۳۳۹ و یا سایت روزنه ارجاع می دهیم. ج.ک.

 

ج.ک: مانیفست آزادی زن در ایران از ندا به عنوان سمبل مبارزه مردم ایران در انقلاب جاری یاد کرده و همچنین ۸ مارس امسال را به یاد ندا اعلام کرده است. تاثیر متقابل انقلاب و فضای انقلابی بر مانیفست آزادی زن در ایران و مطالبات زنان چیست؟

 

شهلا دانشفر:  روشن است، مانيفست آزادي زن، مانيفست ما در دل يك انقلاب است و خصلت و مضمون خود را نيز از اين انقلاب و خواستهاي انساني آن گرفته است.  ما در دل يك انقلاب و تحت حاكميت رژيمي كه ستم بر زن خصلت پايه اي و هويتي اوست، اين مانيفست را نوشته ايم. بدون آزادی زن جامعه آزاد نخواهد شد و بدون سرنگونی جمهوری ضد زن اسلامی زنان به حقوق خود دست نخواهند یافت، اين اولين و پايه اي ترين حكم اين مانيفست است. این مانیفست حرف دل همه مردم ایران است که میگویند جمهوري اسلامي بايد برود و سران اين حكومت به جرم سي سال جنايت عليه بشريت و از جمله تحمیل شنیع ترین اهانتها و تحقیرها و سرکوبگریها و بیحقوقی به زنان در ايران بايد محاكمه شوند.

 

مانيفست آزادي زن صداي انسانيت و آزاديخواهي در اين انقلاب را نمايندگي ميكند و كيفرخواست كل جامعه علیه این حکومت  است. بنابراين اين مانيفست مستقيما به اين انقلاب و مطالبات زنان و كل جامعه ربط دارد.

 

در حاكميت جمهوري اسلامي و قوانين ارتجاعي اسلامي آن، تبعيض عليه زن، قانون رسمي كشور است. حجاب  و جدا سازي جنسيتي دو سمبل اين رژيم است و اين حكومت از همان روز روي كار آمدنش، براي عقب زدن كل جامعه و براي اينكه حكومت اسلامي اش را برپا كند، حجاب را اجباري كرد و با شعار يا روسري يا توسري به جان زنان  و کل جامعه افتاد و هر كس تخلف ميكرد، سرو كارش با اوباش حزب الله بود و اين جنايتكاران براي جاري كردن فرامين اسلامي شان بر روي زنان اسيد پاشيدند و تيغ كشيدند، و سي سال سركوب و جنايت كردند. اول حجاب را اجباري كردند و بعد ستم و بيحقوقي مطلق را عليه زن حاكم كردند.

 

جمهوری اسلامی جدا سازی جنسیتی را همه جا اعلام کرد. زن و مرد را در محیط های کار از هم جدا کرد و تلاش کرد این طرح را در کل جامعه اتوبوسها، در پارکها، و حتی در پارکینگهای ماشین و در مدارس و دانشگاهها و در همه جا به اجرا بگذارد. پولهای کلانی اختصاص دادند به استتار مدارس که مبادا چشم نامحرمی بر دختر بچه هایی که در مدارس درس میخوانند بیفتد. جدا سازی جنسیتی همواره خود یک موضوع جنگ دایمی مردم با این رژیم بوده است. به زغم این حکومت آپارتاید جنسی،   زن و مرد همه جا بايد از هم جدا باشند، چون زن منشاء گناه است. بعلاوه زن ملك مرد است و از خود اختياري ندارد و در مورد سفر، انتخاب شغل و همه وجوه زندگي اجتماعي اش، اين مرد است كه حق تصميم در مورد  او  را دارد. در قوانین این حکومت زن حق طلاق ندارد و در صورت جدايي نیز حق حضانت کودکش را ندارد. اين مرد است كه سرپرستي زن را دارد.

 

 فقط لحظه ای به مقابل دادگاه انقلاب اسلامی این رژیم برویم، صحنه های تکاندهنده ای از زنانی را می بینیم که بخاطر اینکه از دست همسرانشان کتک میخورند، مورد آزار و تجاوز قرار میگیرند، بعضا حتی زیر فشار همسران معتاد خود که حتی وادارشان  به تن فروشی میکنند، به امان آمده و تقاضای طلاق دارند. اما قاضی شرع با اهانت تمام ، در جوابشان میگوید که اگر نفقه تان را میگیرید، چه دردی دارید و یا اگر هم موافقتی شد، کشاکشهای بعدی بر سر حضانت کودک آغاز میشود. بگذریم که دراین میان قضات شرع حکومت انواع و اقسام سو استفاده جنسی و پیشنهادات برای صیغه شدن و اهانت و توهین را بر این زنان روا میدارند، تا بالاخره رایی به رهایی این زنان  از زندگی جهنمی ای که دارند داده شود. برای همه این حقوق اولیه، زن باید بجنگد و تا همین الان هم جنگیده است تا توانسته است، حق خود را به زور بگیرد و حق و حقوقی را نیز تحمیل کند. جمهوري اسلامي با قوانين ارتجاعي اش  حافظ و حامي ارتجاعي ترين عقايد و خرافات عليه زنان است و خشونت عليه زن يك جزء دايمي زندگی آنان در این جامعه است. بالا رفتن آمار قتل های ناموسی، خودکشی و خودسوزی زنان همه به روشنی ابعاد فاجعه بار این وضعیت را نشان میدهد.  تکاندهنده تر وقتی است که به زندگي دختران خردسال در حاكميت اين رژيم نگاه ميكنيم.  دختر بچه از كودكي اسير زندان حجاب است و ازدواج كودكان قانون است، چون در اسلام دختر از نه سالگي تكليف ميشود و وقت شوهر داري اش است. و این يك كودك آزاري آشكار است. دختراني كه در سنين كودكي به شوهر داده ميشوند و بعد مورد تجاوز قرار ميگيرند و سرنوشت قربانياني چون كبري رحمانپور و فاطمه حقيقت پژوه و غيره در انتظارشان قرار ميگرد. آنوقت احكام سنگسار و اعدام بر روي سرشان قرار ميگيرد و از كودكی در زندانهاي رژيم اسير ميشوند و يكروزي هم طناب دار را دور گردنشان مي اندازند. و يا داستان زندگي دختران فراري كه بخاطر فشارهاي خانوادگي و تحت همين قوانين مردسالار ناگزير به فرار از خانه هايشان شده و زير دست و پاي مامورين انتظامي اين رژيم سر از باندهاي قاچاق و تن فروشي و غيره در آورده اند. باندهايي كه يك سر آن خود دست اندركاران اين رژيمند.

 

این رژيمي است كه مبلغ صيغه اين فحشاي رسمي اسلامي و تعدد زوجات است و دیدیم که وقتی هم خواستند قوانین خانواده شان را بنویسند، یک بند مهم آن همین قوانین کف زده ارتجاعی بود.

 

بله  داستان زندگی زن در حاکمت جمهوری اسلامی، داستان همه این بیحقوقی هاست ، داستان خشونت،  اعدام، سنگسار و بردگی جنسی زن است.  اما بطور واقعی نه زنان و نه جامعه ایران هیچگاه تسلیم این وضعیت نشده اند. جنبش علیه تبعیض علیه زنان و علیه زن ستیزی این رژیم یک جنبش قوی و بالنده در ایران است. جنبشی قدرتمند که سی سال است که کل این حکومت را به چالش کشیده است. جنبشی که همواره سران حکومت نگرانی خود را از آن تحت عنوان بحران های اجتماعی و فمینیسم و غیره بیان کرده اند و برایش مانور ناجا راه انداخته اند و انواع و اقسام طرح های امنیت اجتماعی شان را براه انداخته اند. جنگی هر روزه که خودشان بارها و بارها از شکست هایشان در به اجرا گذاشتن طرح های امنیت اجتماعی شان و از اینکه چگونه هزاران زن به آنها نه گفتند و در مقابلشان ایستادند سخن گفته اند. و می بینیم که هر روز حجاب ها عقب تر رفته و امروز زنان دارند در مقابل چشمان وحشت زده اين جنايتكاران حجاب ها را به دور مي اندازند و این شیشه عمر رژیم را بر زمین میکوبند و با این کار خود پایان عمر این رژیم را دارند اعلام میکنند. بدین ترتیب می بینیم که  جنبش آزادی زن امروز چه وزن سنگینی در اوضاع سیاسی جامعه و سرنگونی این حکومت دارد و در این روزهای انقلاب شاهد حضور چشمگیر زنان در صف مقدم این انقلاب هستیم. و ندا آقا سلطان سمبل این انقلاب است. انقلابی که همگان از رنگ زنانه آن سخن میگویند. از همين رو همانطور كه شما به درستي اشاره كرديد، مانيفست آزادي زن از ندا كه خواست او، آزادي براي همه بود، بعنوان سمبل مبارزه مردم ايران در انقلاب جاري، سخن ميگويد و اعلام ميكند كه هشت مارس امسال، روز بزرگداشت ندا آقا سلطان سمبل انقلاب زنانه در ايران است!

 

خلاصه کلامم اینست که مانیفست آزادی زن صدای همه این زنان ستمدیده و همانطور که بالاتر اشاره کردم کیفرخواست آنان علیه سی جنایت و سرکوب و ستم و تحمیل بیحقوقی علیه زنان است و  رابطه متقابل این مانیفست با انقلاب جاری و مطالبات زنان و جنبش آزادی زن برای رهایی از شر این رژیم را نيز بايد در همين راستا ديد. بعلاوه اینکه  ما در این مانیفست بدرست هشت مارس را كه اساسا روز آزاديخواهي و مبارزه عليه تبعيض عليه زنان در سراسر جهان است  را به انقلاب مردم و خواستهاي كل جامعه وصل کرده ایم.

 

هشت مارس بهترین مناسبت است که همه مردم ایران قد علم کنند، پرچم رهایی زن و رهایی کل جامعه را بلند کنند و کل جهان را به حمایت و پشتیبانی از انقلاب بر حق خود که ندا سمبل و صدای این انقلاب بود را بلند کنند.

 

ج.ک: در  مانیفست آزادی زن در ایران مطالباتی نظیر آزادی زندانیان سیاسی و آزادی بیان و مثلا محاکمه سران رژیم هم آمده، ارتباط این مطالبت با مانیفست آزادی زن چیست؟

 

شهلا دانشفر: مگر  میشود مانیفست آزادی زن را نوشت و در آن به این حقوق پایه ای انسانها و در راس آن به محاکمه سران رژیمی که سی سال است جنایت کرده اند و ستمکشی به زن در آن ابعاد جنایتباری پیدا کرده است، بعنوان خواستهای اساسی تاکید نشود. اینها همه فرمانهای انقلاب مردم است. سران این رژیم به خاطر همه جنایاتشان باید دستگیر و محاکمه شوند.

 

آزادی بی قيد و شرط بيان و اعتراض، آزادی تشکل و اعتصاب و تحزب و اجتماعات،  آزادی فوری وبیقید وشرط همه زندانيان سياسی و عقیدتی،  آزادی مذهب و بی مذهبی و آزادی نقد مذهب و همه این آزادیها که بندهای مهم  مانیفست آزادی زن را تشکیل میدهند، حقوق پایه ای هر شهروند جامعه است. اول از همه این آزادی ها را از جامعه میگیرند، زندان و شکنجه و سرکوب را به راه می اندازند تا جامعه را به قهقرا برند. تا فقر و محرومیت و بیحقوقی را بر کل جامعه حاکم کنند. تا یک اقلیت از قبل کار بخش عظیم جامعه پولهای کلان به جیب زنند و حکومت توحش سرمایه داریشان را بنا کنند. بنابراین برای رهایی از شر جمهوری اسلامی و ساختن جامعه ای آزاد و انسانی باید بر این خواستها تاکید گذاشت. همه زندانیان سیاسی باید از زندان آزاد شوند تا من زن و من بعنوان یک انسان در آن جامعه برده نباشم،  حق داشته باشم هر طور که میخواهم زندگی کنم، خودم بر سر نوشت خودم حاکم باشم. سرپرستی بر روی سرم نگذارند و مثل هر شهروندی در جامعه از حقوق برابر و انسانی برخوردار باشم. به همه این دلایل این ها حقوق پایه ای مانیفست آزادی زن و هر مانیفست آزادیخواهانه دیگری باید باشد. این خواستهای آزادیخواهانه  مثل حق نفس کشیدن برای انسان است. ضامن حفظ حرمت و استانداردهای انسانی در جامعه است. انسانها در جامعه برده نیستند که اجازه بروزعقیده و نظرشان را نداشته باشند، اجازه بروز اعتراض و نارضایتی خود را نداشته باشند،  تحت عنوان مذهب رسمی و غیره همه وجوه زندگیشان از قبل تعیین شده باشد، و اگر دست از پا خطا کردند، اگر تسلیم این بربریت و تحجر نشدند، سروکارشان با زندان و قانون و  نهی المنکر باشد. همانطور که اشاره کردم با سلب این حقوق از جامعه است که محیط های کار به اردوگاه اجباری کار تبدیل میشود  و خط فقر، شاخص استاندارد زندگی بشر در آن جامعه قلمداد میگردد.  بنابراین شما نمیتوانید مانیفست آزادی زن بدهید و در آن از آزادی بیان و عقیده، از آزادی مذهب و بی مذهبی، از آزادی  زندانیان سیاسی و همه اینها سخن نگویید. اینها آن مطالبات و خواستهای پایه ایست که هر بخشی از جامعه وقتی میخواهد از حقوق و مطالبات اساسی اش صحبت کند، باید بر آنها تاکید بگذارد.  اما نکته دیگر محاکمه سران این حکومت است. به نظر ما این خواست و فرمان انقلاب است و این مانیفست همانطور که اشاره کردم در دل یک انقلاب نوشته شده است. جمهوری اسلامی حکومت اعدام و سنگسار، جنایت و بیحقوقی کل جامعه است. حکومت خط فقر و بدبختی و نابسامانی کل مردم است. تا آنجا که به زندگی زن در حاکمیت این رژیم بر میگردد ، یک بخش قطور جنایتهای این رژیم را تشکیل میدهد. سران رژیم باید بخاطر همه جنایات و سرکوبها و ستمگریهایشان محاکمه شوند. این خواست نه تنها فرمان انقلاب و خواست میلیونها مردم به جان آمده از دست این جنایتکاران است، بلکه بطور واقعی تحق آن درس بزرگی برای بشریت و تضمینی است که با اعلام آن جامعه به خودش میدهد و بدین صورت اعلام میدارد که دیگر اجازه نخواهد داد چنین جنایاتی نه تنها در ایران بلکه در هیچ کجای دنیا صورت گیرد.

 

سرنگونی و پیروزی انقلاب ایران و محاکمه سران جنایتکار این رژیم نه تنها مردم ایران را از شر این رژیم رها میسازد، بلکه بر امنیت کل منطقه و کل جهان نقش تعیین کننده ای دارد و بساط این ارتجاع اسلامی را جارو خواهد کرد و همانطور که در مانیفست اشاره کرده ایم بطور واقعی نوید بخش رهایی میلیونها زن که اسیر حکومتها و باندهای تروریست اسلامی و سنن ناموس پرستانه و مردسالارانه اسلامی در دیگر نقاط جهان هستند، خواهد بود. از همین رو خواست محاکمه سران جنایتکار رژیم اسلامی  در راس خواستهای ما در مانیفست آزادی زن و ده خواست فوری مردم ایران قرار دارد.

 

ج.ک: در  مانیفست آزادی زن در ایران مطالبات مشترکی با بیانیه های دیگر آمده. هدف از نوشتن چنین بیانیه ای چیست؟ این بیانیه پاسخ مشخص شما به چه نیازی ست؟

 

شهلا دانشفر: ممکن است بعضا مطالبات مشترکی در این بیانیه ها باشد. ولی مهم اینست که این بیانیه هر یک چه اهدافی را دنبال میکنند. سوالی که شما در رابطه با مانیفست آزادی زن اینجا طرح کرده اید.  در هر حال تا آنجا که به هدف ما از نوشتن این بیانیه و اینکه به چیزی نیاز میخواهیم پاسخ دهیم برمیگردد ، فکر میکنم با توجه به نکاتی که تا کنون در پاسخ به سوالات قبلی شما اشاره کرده ام، تا حدودی موضوع روشن باشد. قدر مسلم اینست که ما این مانیفست را در مقابل بیانیه های دیگر و یا پاسخ به آنها نداده ایم. ضمن اینکه مشترک بودن موضوع، ميتواند خود بخود به معناي دادن پاسخی به بیانیه های دیگر نیز باشد. اما همانطور که اشاره کردم ، ما این مانیفست  را در دل انقلاب داده ایم و هدفمان از دادن چنین بیانیه ای متحد کردن صف آزادیخواهی برای  مبارزه برای برابری زن و مرد  و پاسخ دادن به نیازهای این انقلاب است.  به عبارت روشنتر ما با انتشار این مانیفست تلاش کرده ایم که صدای آزادیخواهی و انسانیت، در دفاع از حقوق زن و مبارزه برای برابری زن و مرد  باشیم و پرچمی بدهیم بدست صف آزادیخواهی و برابری طلبی که حول  خواستهای روشن و شفاف و همه جانبه خود متحد شوند. ما در این مانیفست بعنوان اولین شرط رهایی زن و رهایی انسان در این جامعه، بر سرنگونی  این رژیم تاکید گذاشته ایم و فکر میکنم اين تفاوت اساسي با دیگر بیانیه ها باشد كه در اين مورد كه مساله اصلي جامعه و جنبش آزادي زن است با لكنت سخن ميگويند. شايد اساس تفاوت را باید در اینجا جستجو کرد.  خوشبختانه امروز تحت فشار رادیکالیسم انقلاب در ایران ما شاهد بیرون دادن بیانیه های مختلفی در عرصه های مختلف اجتماعی از جمله در دفاع از حقوق زن هستیم. خواستهای این انقلاب خود را بر بسیاری از این بیانیه ها تحمیل کرده است. بطوریکه  امروز ما می بینیم که بسیاری از کسانیکه بطور مثال قبلا از این سخن میگفتند که حقوق زن با اسلام تناقضی ندارد، مساله زن در ایران حجاب نیست و غیره، بسیاری از کسانیکه به اصلاح قوانین در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و جنبش دوم خرداد دل بسته بودند، اکنون در بیانیه هایشان خواستهایی رادیکال را طرح میکنند  و بعضا نکاتی مشترک با بندهایی که بطور مثال در مانیفست آزادی زن نیز آمده است، دارند. نفس این مساله مثبت است.  اما وقتی به اهدافی که این بیانیه خود را با آن تعریف کرده اند، دقت میکنید، آنوقت تفاوت ها آشکار میگردد. بطور مثال ما همین روزها شاهد بیانیه ای تحت عنوان  راه حل پنج ماده ای زنان-برای برون رفت از "بحران"! بودیم.  این بیانیه در سر تیتر خود و در مقدمات خود، هدفش  را برون رفت از " بحران" گذاشته است. میگوید: " ما بر این باوریم که مسائل زنان، بخش عمده ای از "بحران" جاری است و بدون دیدن و ارائه راهکار برای حل آن، هیچ راه حلی پاسخگو نخواهد بود." چیزی که در این بیانیه بعنوان "بحران" و برون رفت از آن سخن میگویند، انقلاب آزادیخواهانه مردم است. كه ما از همان ابتدا به استقبالش رفته ایم و جنبش آزادی زن یک رکن مهم این انقلاب است. از همین رو مانیفست آزادی زن هدفش را  پیروزی این انقلاب و رها شدن از شر کل حکومت جمهوری اسلامی و ساختن جامعه ای شاد و انسانی قرار داده است. خوب اینجا دو هدف متفاوت وجود دارد. که دو صف متفاوت را شکل میدهد.

 

بطور واقعی نیز  برون رفت از "بحران " امروز به گفتمان  سران حكومت و در عين حال طیف متنوعی از نيروهاي اپوزسیون حافظ حکومت تبدیل شده است.  از جمله می بینیم که  بیانیه ٥ ماده ای زنان ، با گلایه از موسوی و کروبی و بقول آنها "٥ روشنفکر دینی" آقایان گنجی، سروش، کدیور، مهاجرانی و بازرگان و اينكه  در بیانیه های هیچکدامشان خواسته ها و حضور زنان منظور نشده است، بر ٥ خواست فوري تاكيد ميگذارد. به نظر من هیچ بیانیه ای نمیتواند مدافع انسان و حقوق زن باشد اگر اولین تاکید و حکمش سرنگونی کل این حکومت نباشد.  امروز مردم براي قبول هر بيانيه و مانيفستي و آنرا از آن خود كردنۛ، شاخص روشني دارند و اگر هم بخشا نداشته باشند این وظیفه ماست که این شاخص را نشان دهیم . این شاخص نشانه رفتن كل حكومت است و خواست سرنگونی آنست. نميشود بيانيه آزادي زن داد ، بيانيه دفاع از جامعه اي انساني و سكولار داد، اما در سر فصل سخنش، سرنگوني اين رزيم ارتجاعي و ضد زن و جنايتكار قرار نداشته باشد. بطور واقعي نیز در شرایطی که جامعه در کوران انقلاب است، هر بيانيه اي كه سرنگوني رژيم اسلامي و كل حكومت را بعنوان شرط رهايي كل جامعه و رها شدن زن از هر ستمي را هدف اصلی خود قرار ندهد، بدون شك مردم از آن عبور خواهند كرد. بنابراين اميدوارم به سوال شما پاسخ داده باشم. بله اين خود نشانه تعيين يافتن و پيشروي اين انقلاب است كه ما شاهد بيرون آمدن چنين بيانيه هايي هستيم. چون مردم امروز با خواستهايشان بيرون آمده اند و كل اين بردگي و اين توحش را نشانه رفته اند و فشار اين انقلاب است كه تاثير خود را برخواستهاي چنين بيانيه هايي ميگذارد، حتي اگر هدف خود را برون رفت از "بحران " گذاشته باشند.

 

ج.ک: بیانیه به زبان های انگلیسی و هلندی هم ترجمه شده و می شود حدث زد که تلاش شما برای ترجمه مانیفست به زبان های دیگر هم ادامه دارد. چرا باید چنین بیانیه ای را به زبان های دیگر ترجمه کرد؟

 

شهلا دانشفر: بله درست است. اما علاوه بر انگلیسی و هلندی تا کنون این مانیفست به زبانهای دانمارکی، سویدی، ایتالیایی، اسپانیایی ترجمه شده است و ما این کار را ادامه میدهیم. دلیل انجام این کار نیز روشن است. چرا که این یک کمپین جهانی است و ما میکوشیم که بیشترین حمایت جهانی را جلب کنیم. یک فراخوان این بیانیه به همه فعالین  و سازمانهای مدافع حقوق زن حمایت از این مانیفست است. ما از همه این نیروها خواسته ایم که با پیوستن به این مانیفست، با گذاشتن امضای خود در زیر خواستهایی که در آن اعلام کرده ایم،  با جنبش آزادی زن در ایران و با انقلاب آزادیخواهانه مردم  ابراز همبستگی کنند. بنابراین  این مانیفست بطور واقعی میتواند سرآغاز تحرکی گسترده برای جلب حمایت وسیع جهانی از انقلاب مردم ایران باشد، و ما با تمام قوا برای آن تلاش میکنیم.  و ترجمه این مانیفست به زبانهای مختلف یک گام مهم دراین راستاست. همانطور که اشاره کردم ما به انجام این کار ادامه میدهیم و  طبعا  از هر کمکی برای سرعت دادن به این حرکت و ترجمه آن به زبانهای مختلف در سراسر جهان استقبال میکنیم.

 

ج.ک: آیا مردم در ایران و خارج از ایران باید حول  مانیفست آزادی زن در ایران فعالیتی بکنند؟ یا دقیق تر اینکه انتظار شما چیست؟ انتظار دارید مردم چه برخوردی با این بیانیه بکنند؟

 

شهلا دانشفر: مانيفست آزادي زن، پرچمي است براي متحد كردن صف آزاديخواهي و انسانيت. همانطور كه اشاره كردم اين مانيفست بيان فشرده خواستهاي فوري مردم در عرصه آزادي زن است.  بنابراين مهم است كه همه انسانهاي آزاديخواهي كه خود را در اين خواستها و مبارزه شريك ميدانند، به دور اين مانيفست جمع شوند و با اين كار به انقلابمان روشني و تعين بيشتري بدهيم و  يكصدا اعلام كنيم كه جمهوري اسلامي بايد برود و ما خواهان جامعه اي آزاد و انساني هستيم. از همين رو  انتظار ما اينست كه در ايران همه انسانهاي آزاديخواه و برابري طلب و همه بخش هاي جامعه، بصورت جمع ها و بصورت گروهي با نامه هاي پرشور خود به اين حركت و به اين مانيفست بپيوندند. امضاي خود را در زير آن قرار دهند، تا با صفي متحد و متشكل و قدرتمند و با صفي ميليوني مبارزاتمان را دراين عرصه و براي سرنگوني جمهوري اسلامي به پيش بريم.  اين حركتي است كه هم اكنون شروع شده است و در همين مدت  ما از سوي جمع هايي از ايران نامه هاي همبستگي با اين مانيفست را دريافت كرده ايم. به نظر من هر جمع و گروهي در ايران ميتواند همين خواستها را مانيفست و بيانيه خود قرار دهد، حول آن جمع شود و حركت و مبارزه خود را به جلو برند. در هر حال انتظار ما شكل گيري تحركي گسترده و اجتماعي حول اين مانيفست و خواستهاي انساني آنست و براي آن تلاش ميكنيم. براي اينكار تاکید من برای داخل ایران اینست که مانيفست آزادي زن را  بايد وسيعا تكثير و در همه جا پخش كرد. موضوعات مورد بحث در آنرا در جمع ها و در همه جا به بحث بگذاريم و وسيعترين نيرو را حول اين خواستها گرد آوريم.

 

در سطح جهاني نيز بخشا در سوال قبلی شما پاسخ دادم. در مانیفست هم اشاره کرده ایم که دفاع از انقلاب جاری درايران، امروز ميتواند و بايد يک حرکت عظيم بين المللی باشد.

 

ما همانطور كه در مانيفست آزادي زن ميبينيد،  همه فعالين مدافع حقوق زن و سكولار و آزاديخواه در سراسر جهان را به حمايت از این مانیفست فراخوانده ايم و تا همين الان پاسخ خوبي به آن داده شده است و بيش از هزار نفر آنرا امضا كرده اند. از جمله سایتهای متعددی این مانیفست را منتشر کرده اند. براي نمونه ریچارد داوکینز چهره سرشناس بین المللی منتقد مذهب با انتشار این مانیفست در سایتش عملا از این حرکت ما دفاع کرده است. همينطور سایتهای متعدد دیگری نیز این مانیفست را منتشر کرده اند.

 

ما ميكوشيم كه اين حركت را با قدرت هر چه بيشتري  به جلو بريم  و صفمان را متحد كنيم. ما اعلام کرده ایم که مناسبت دارد که هشت مارس روز جهانی و بين المللی زنان، امسال مهر همبستگی با زنان و مردم ایران برای سرنگونی این رژیم را با خود داشته باشد.  و خود به استقبال چنین هشت مارسی میرویم و  از همه فعالين و سازمانهای مدافع حقوق زن در سطح جهاني دعوت کرده ایم  که با جنبش زنان در ايران ابراز همبستگی کنند و یاد ندا آقا سلطان را بعنوان سمبل جنبش انقلابی علیه جمهوری اسلامی گرامی بدارند. ما هشت مارس امسال را روز همبستگی با جنبش آزاديخواهی مردم ايران اعلام کرده ایم و برای جلب بیشترین حمایت جهانی تلاش میکنیم. در اين راستاست كه ما از همه انسانهاي آزاديخواه در سراسر جهان ميخواهيم كه به دولت هايشان فشار آورند كه سفارتخانه هاي جمهوري اسلامي در همه كشورها بسته شود. فشار بياورند كه جمهوري اسلامي از همه نهادهاي بين المللي اخراج شود، فشار بياورند كه  جمهوري اسلامي را زير فشار قرار دهند كه همه زندانيان سياسي را از زندان آزاد كند و فشار بياورند كه سران جنايتكار اين رژيم به محاكمه كشيده شوند و بكوشند به هر شكل كه ميتوانند انقلاب مردم ايران را ياري رسانند.  بنابراين اين مانيفست مبناي فعاليت بسياري ميتواند باشد و هشت مارس روز جهاني زن بهترين فرصت است كه تمام نيرويمان را بسيج كنيم و خود را براي ضربه نهايي بر اين رژيم آماده كنيم.

 

...................................................................

حجاب برگیران در عاشورا و وحشت رژیم

 انترناسیونال ٣٣٠

شهلا دانشفر

صفحه بازتاب هفته

هر روز که مردم میلیونی بیرون می آیند، تظاهرات میکنند، شعار مرگ بر دیکتاتور میدهند، حجاب ها نیز مقداري عقب تر و عقب تر میرود. بحث بر سر حجاب برگیران دارد به جنبشی قوی تبدیل میشود. در تظاهرات ٦ دي اين را به وضوح شاهد بوديم. تظاهرات میلیونی مردم در ٦ دی (مصادف با عاشورا) علیه جمهوری اسلامی یک نمونه آشکار جنبش آزادیخواهی زن علیه حجاب، این پرچم آپارتاید جنسی جمهوری اسلامی و سمبل بردگی زن بود. در عکس های اعتراضی مردم در این روز زنانی را می بینیم که در سیل جمعیت عظیم مردم، حجاب برداشته و در صف مقدم اعتراض مرگ بر دیکتاتور میگویند و با نیروی سرکوبگر جمهوری اسلامی درگیرند. این موضوع خود یکی از اتفاقات مهمی بود که رژیم را به وحشت انداخت و به اعتراضات مردم در این روز رنگی سکولار، رادیکال، چپ و انسانی داد. برداشتن حجاب در این روز كه يك روز مهم اسلامي بشمار ميرود، نشانگر نه بزرگ مردم به جمهوری اسلامی و به قوانین ارتجاعی اسلامی اش و به حجاب و ستم کشی زن بود. تظاهرات میلیونی مردم در ٦ دی بطور واقعی انقلاب مردم را گامی بزرگ به جلو برد و در عکس العمل به این اتفاق سیاسی مهم بود که جمهوری اسلامی در اوج استیصالش، در چهارشنبه ٩ دی تظاهراتی دولتی و فرمایشی را سازمان داد. بدین منظور، جانیان حکومت از شهرهای دیگر و از اقصاء نقاط کشور به تهران که قرار بود مرکز چنین نمایشی باشد، نیروی بسیاری بسیج کردند، اما با وجود همه تدارکاتی که دیده شد، و قشون کشی هایشان و با  تهدید و جایزه تعیین کردن و دادن غذا و نوشابه به شرکت کنندگان در تظاهرات و غیره نهایتا نتوانستند بیش از چند ده هزار نفر نيرو جمع كنند. نمایشی که خود بیش از هر وقت زبونی، ناتوانی و وحشت رژیم از انقلاب مردم را نشان داد. خصوصا اینکه این قدرتنمایی حکومت،  بعد از اتفاق مهمی چون ٦ دی انجام گرفت که ابعاد میلیونی و گسترده تظاهرات مردم در آن روز، دولت و تمام اپوزسیون بورزوایی و دولتهای جهانی را به ولوله انداخت. و رسانه های بسیاری در سطح جهان از پایان عمر جمهوری اسلامی سخن گفتند. اما یک نکته قابل توجه در این تظاهرات نمایشی این است که، از این تظاهرات عکس هایي منتشر شده است که در آن زنانی را می بینیم که به اصطلاح رایج حکومت اسلام، " بدحجاب هستند". زنانی که عکسی از خامنه ای که در زیرش شعاری در حمایت از او نوشته شده است، را در دست دارند. انتشار این عکس ها به بحث بر سر حجاب بعنوان یک عرصه مهم اعتراض مردم علیه جمهوری اسلامی بیشتر دامن زد. بدنبال این بحث ها بود که حقایق پشت پرده نیز بیشتر بر ملا شد. ماجرایی که بیش از پیش عمق جنایت و زن ستیری این رژیم را به نمایش گذاشت. برملا شد که زنان به اصطلاح "بدحجاب" شرکت کننده در تظاهرات دولتی، ظاهرا از جمله زنانی هستند که در جریان "طرحهای امنیت اجتماعی" رژیم بعنوان زنان "بدحجاب" ، "فاسد"، معتاد به مواد مخدر، و دختران فراری ای دستگیر شده و امروز از ترس جانشان و قرار گرفتن خطر احکام اسلامی چون سنگسار و غیره بالای سرشان و نیز به خاطر گرسنگی و نداشتن سرپناهی و بعضا گذاشتن فرزندان گرسنه شان در منزل، ناگزیر به شرکت در چنین نمایشی شده اند. قربانیانی که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، خود را صاحبت جان و جسم آنها دانسته و مورد بیشترین تعرض و بیحقوقی قرار دارند. اما پشت این حقیقت تکان دهنده، حقیقت دیگری نیز قرار دارد. آنهم قدرت انقلاب مردم است. قدرت جنبش بالنده سکولار و انسانی علیه تبعیض است. قدرت انقلابی انسانی که میرود تا حجاب این شیشه عمر این رژیم را بر زمین بکوبد و نه به حجاب، نه به آپارتاید جنسی را فریاد میزند. فشار این جنبش آنچنان قویست که جانیان حکومت، آنهم در ماه محرمشان، ناگزیر شده اند، عکس رهبر اسلامی شان را بدست زنانی که بقول خود "بدحجابند " بدهند. نفس همین داستان بیش از بیش اوج استیصال و درماندگی این رژیم را به نمایش میگذارد. بله حقیقت اینست که همانطور که درابتدای بحث اشاره کردم، امروز همانطور که صدای مرگ بر دیکتاتور رساتر از هر وقت در همه جا، در کوچه و خیابان و در دانشگاه و در هر حرکت و اعتراضی بلند است، همانطور که مردم عکس خامنه ای ولی فقیه حکومت را آتش میزنند و کل رژیم را به چالش میکشند، حجاب را نیز که سمبل و پرچم این رژیم است نیز بیش از بیش کنار رفته است و باید آنرا  تماما بدور انداخت. یک گام مهم دیگر در زدن ضربه اساسی بر پیگر این رژیم ، برگرفتن حجابهاست. مناسبتها و فرصتهای بسیاری در پیش است. از جمله ، ٢٢ بهمن روز انقلاب مردم برای آزادی و برابری ، هشت مارس  روز جهانی زن، چهارشنبه سوری و فرارسیدن سال نو که سنتا به روزهای اعتراض علیه قوانین اسلامی و نه به تبعیض جنسیتی تبدیل شده است و روزهای اعتراضی دیگری را در پیش داریم. در تدارک حجاب برگیران گسترده به عنوان یکی از عرصه های مهم نبرد با این رژیم آپارتاید جنسی باشيم.*

 

بازگشت به صفحه اصلی