فاطمه حقيقت پژوه يکي از اعداميها بود!                               

ساعت سه نصف شب 26 نوامبر، در تاريکي و فضاي غم و وحشت، فرزندان فاطمه حقيقت پژوه و فرزندان و وابستگان ۹ نفر ديگر از اعداميها در مقابل اوين تجمع کردند. جانيان اسلامي10 نفر را براي کشتن از طريق طناب دارآماده کرده بودند. تعداد زيادي از مردم نگران جان اين افراد و تعدادي خبرنگار همراه خانواده ها و بستگان قربانيان در مقابل زندان اوين حاضر شده بودند. نيروهاي ضد شورش با ۷ ماشين مجهز به اسلحه و باتوم مردم را محاصره کرده بودند.

اينجا زندان اوين است. جايي که جانيان اسلامي به دستور حاکمان و امامانشان آماده سر بريدن و به دار آويختن مردم هستند. در همين مکان هزاران انسان از 30 سال قبل تا کنون به انحا مختلف قرباني شده اند. اينجا صحنه جنگ نازيها و فاشيستهاي اسلامي بر عليه مردمي است که براي آخرين بار، لحظاتي چند، عزيزان خود را مي بينند و جلادان با شناعت و بيرحمي، آنها را به دار ميکشند. قربانيان سالهاي قبل از اين آخرين ديدار هم محروم بودند. دختران فاطمه يعني زهرا و خواهر کوچکش نيز، در ميان اين همهمه و جمعيت خشمگين و دردمند، به چهر ها زل زده و نگاه ميکردند.

اينجا ميدان جنگ يک حکومت فاشيست اسلامي با مردمي معترض است. اين شب و شبهاي ديگر، اين گريه و ناله و زاري وابستگان و فرزندان محکومين به اعدام، بيان نفرت عميق جامعه اي تشنه آزادي و انسانيت است که اين چنين اسير يک مشت جانور اسلامي شده است. قرار است اين اعدامها براي جلادان و مفتخوران و سرمايه داران امکان مکيدن بيشتر خون مردم را فراهم کند. اينجا يک شب سياه و فاجعه آميز است و زهرا و خواهر کوچکش، قرار است در پشت ديوارهاي زندان اوين، لحظه شماري کنند و باز هم اميدوار باشند شايد اتفاقي بيفتد و مادرشان زنده بماند.

اينجا در مقابل زندان اوين، هفت ماشين پليس، تعدادي مزدور جمهوري اسلامي با باتوم و اسلحه و نقاب به چهره ايستاده اند. از مردم خشمگين نگرانند که مبادا اقدامي عليه حاکمان جاني انجام بدهند. تعداد زيادي از مردم نگران و خبرنگاران در اين شب تاريک و ساعت ٣ صبح چهارشنبه، در مقابل درب زندان اوين حضور دارند و قرار است 10 نفر يعني ۹ مرد و يک زن، لحظاتي ديگر به قتل برسند.

جلادان با حونسردي تمام، اسامي را ميخوانند و تعدادي از وابستگان و يا خانواده هاي شاکي به داخل زندان ميروند.

الان نوبت فاطمه است. زانوي بچه هايش ميلرزد، ولي اينجا کسي از جلادان به قلب کوچک کودکان، محکومين به اعدام، به جشمان وحشت زده زهرا و زهراها توجهي نميکند. اينجا ميدان سلاخي انسانها به دست حکومت اسلامي است. مردان خدا با کمال خونسردي ميکشند و خون ميريزند، تا جيب هاي خامنه اي و رفسنجاني و احمدي نژاد و خاتمي و آيت الله ها و ديگر اعوان و انصارشان، با ميلياردها دلار پر شود. در اينجا ميکشند و خون ميريزند و به روي مبارکشان هم نمي آورند، تا بمانند و بچاپند.

اسم فاطمه را ميخوانند و يک نفر از خانواده مقتول داخل زندان ميرود. کودکان فاطمه جرات ديدن اين صحنه را ندارند. ولي در قرن بيست و يک و در دنياي امروز و همين نيمه شب گذشته، اينها لحظات آخر زندگي مادرشان را تجربه کردند. روز قبل به ديدار آخر او رفته بودند، شناسنامه هايشان را برده بودند و جلادان در کمال خونسردي، مراسم کشتار را به فرزندان فاطمه يادآوري کرده بودند.

ميتوانيد تصور کنيد، در چند دقيقه اي که قرار است فاطمه را به دار بکشند، اين دو فرزند و وابستگان ديگر اعداميها چه احساسي داشته اند.

بعد از مدتي ، جلادان بيرون مي آيند و ميگويند، خانواده فاطمه حقيقت پژوه ميتوانند بروند. يعني اينکه جلادان وظيفه خود را انجام داده و فاطمه را کشته اند. به فرزندان فاطمه ميگويند ساعت 10 صبح زنگ بزنيد بياييد جنازه مادرتان را تحويل بگيرد.

و امروز چهارشنبه 26 نوامبر، ساعت 10 صبح جسد فاطمه را تحويل دادند. فاطمه وصيت کرده است او را به شاهرود و روستاي محل تولدش ببرند و امروز ساعت ۵ بعد از ظهر به وقت ايران، کارواني از مردم او را تا محل دفن مشايعت خواهند کرد.

خبر اعدام فاطمه و ۹ نفر ديگر در زندان اوين، در ايران و در دنيا انعکاس گسترده اي داشت. فاطمه بدليل اينکه، سرگذشت و عکس و صحبت هاي فرزندانش بارها در رسانه ها منعکس شده و کمپيني براي نجات او در جريان بود، بيشتر از بقيه شناخته شده است.

امروز روزي است که بايد نفرت و انزجار خود عليه جانيان را اعلام کنيم و در عين حال خانواده ها و بستگان اعداميان را در آغوش بگيريم و به همه آنها تسليت بگوييم. ما و مردم قاتلان را ميشناسيم و تلاش ميکنيم روز محاکمه آنها را نزديک کنيم.

مردم آزاده !

ما براي نجات فاطمه و همه محکومين به اعدام نهايت تلاشمان را انجام داديم. اما متاسفانه موفق نشديم آنها را نجات بدهيم. زيرا حاکمان اسلامي و مردان خدا تصميم گرفته بودند آنها را به دار بکشند. در اين جنگ نيروي ما مردم ايران، نيروي مردم آزاديخواه، پراکنده و آماده مقابله جدي نبود و به همين دليل حاکمان قدرت خونريزيشان سد نشد. فاجعه قتل 10 نفر در زندان اوين، در روز 26 نوامبر، يکبار ديگر اثبات کرد که اعدامها براي ايجاد رعب و وحشت است و رژيم اکنون مجبور است با تانک و زره پوش و مردان نقابدار، صحنه هاي شنيع اعدام را به پيش ببرد. براي از کار انداختن اين ماشين آدم کشي ما احتياج به نيروي متشکل و آماده در ميدان مقابله با رژيم داريم. اين نيرو وجود دارد فقط بايد يک قدم ديگر بردارد و متشکل و آگاهانه به ميدان بيايد.

از ايران و از دنيا پيامهاي تسليت به دختران فاطمه و ديگر خانواده هاي داغدار همچنان در جريان است. از ديروز تا کنون از اقصي نقاط دنيا و بيش از همه از ايران با من تماس گرفته و از اين خانوادها پرسيده و جوياي حال آنها شدند. من به همه آنها درود ميفرستم. بعد از پخش خبر اعدامها در زندان اوين سيل پيامهاي تسليت به طرف ما و اين خانواده ها سرازير شد. و تعداد زيادي خواستند تسليت آنها را به اين خانواده ها برسانم.

من از طرف همه کسانيکه با ما تماس گرفته و به ما و اين خانواده ها تسليت گفتند، به زهرا و خواهر کوچک او و به همه افراد خانواده حقيقت پژوه و همه خانواده هاي قربانيان صميمانه تسليت ميگويم. غم و درد جانکاه قتل فاطمه و همه کسانيکه اعدام شده اند را بايد به يک مبارزه گسترده عليه حکومت جنايتکار اسلامي تبديل کنيم. جانيان درنده خوي اسلامي را بايد از اريکه قدرت پايين کشيد. بايد براي به زير کشيدن اين حکومت جنايتکار متحدانه به پا خاست.

من از همه شما و از همه مردم آزاده ايران بويژه مردم تهران ميخواهم که بستگان و خانواده هاي اعدامي را در حلقه محبت خود قرار دهند.

در تشيع جنازه آنها وسيعا شرکت کنيد. به خانه آنها برويد و اعلام همدردي کنيد. با شاخه هاي گل به خانه فاطمه حقيقت پژوه برويد و دختران تنهاي او را از تنهايي نجات دهيد. آنها بايد احساس محبت و همدردي جامعه را در اين روزها ببينند که بتوانند نبود مادرشان را تحمل کنند. در هر جا ميتواند بياد اين قربانيان تجمعات و مراسمهاي عليه اعدام را سازمان بدهيد. جنبش عليه اعدام بايد در تمام جامعه و در همه شهرها به ميدان بيايد. بايد کاري کنيم که اين ماشين کشتار رژيم اسلامي را از کار بيندازيم.

26 نوامبر 2008

Email: minaahadi@aol.com