به ممنوعيت کار زنان بعد از ساعت ٦ عصر، اعتراض کنيم

 

 

بنا به خبري که در سايت انتخاب منتشر شده بود، اخيرا بخشنامه اي از طرف  وزارت فرهنگ و ارشاد صادر شده که طي آن حضور زنان در همه ادارات، سازمانها و نمايندگيهاي وابسته به اين وزارت خانه را بعد از ساعت ٦ عصر ممنوع اعلام کرده است. اين بخشنامه دليل اين تصميم را نقش والاي زنان در تربيت کودکان خوانده و اشاره مي کند که "با توجه به نقش حساس زنان کشورمان در در تعالي جامعه اسلامي و ضرورت حضور بانوان در کانون گرم خانواده جهت ايفاي وظيفه حساس تربيت فرزندان به حسب دستور وزير محترم، مقتضي است از حضور همکاران خانم در کليه واحدها بعد از ساعت ١٨ خودداري فرمائيد"  

 

اين يک تعرض آشکار و وقيحانه نه تنها به هويت و شان انساني زنان بلکه به سطح معيشت آنها هم هست. اين نوع بخشنامه ها ديدگاههاي ارتجاعي اسلام نسبت به زن بار ديگر به همه يادآوري ميشود، که زن انسان مستقل و صاحب هويتي نيست و تنها با نقشش و وظيفه اش در قبال خانواده و تربيت فرزندان برسميت شناخته ميشود. او در درجه اول يک خدمتکار و برده جنسي و بعد مادر و حافظ "کانون گرم خانواده" است و فقط زماني که اين وظايف را بخوبي انجام دهد، حق دارد آنهم براي ساعات محدودي (و حتما قبل از تاريکي هوا) در خارج از خانه کار کند. و بازهم هر وفت روساي فلان و بهمان وزارت خانه و آخوندها و دست اندرکاران رژيم تشخيص بدهند که به جامعه تعرض کنند و براي کاهش فشار جامعه ميليوني بيکاران زنان را از بازار کار خارج کنند، باز هم کانون خانواده مهم ميشود و به "بانوان" عزيز يادآوري ميشود که به خانه هايشان برگردند و کانون آنرا گرم کنند. کلمه به کلمه پاراگراف کوتاهي که در بالا از بخشنامه آقاي صفار هرندي آمده است ضد زن و چندش آور است و موجب خشم و تنفر هرچه بيشتر زنان و مردان آزاديخواه و برابري طلب ميشود.

 

"بانو" تنزل از انسانيت زن

 اينروزها بيشتر و بيشتر در نوشته ها و سخنرانيهاي سران رژيم و رسانه هاي وابسته به آن بجاي کلمه "زنان" از کلماتي مانند "بانوان" و يا "خانمها" استفاده ميشود. اين اتفاقي و بخاطر رعايت احترام و حفظ حرمت زنان نيست. اين انتخاب کاملا آگاهانه و عمدي است و مي خواهد زنان را از افراد مستقل و صاحب هويت جامعه به "بانوان" مسلماني که هم و غمشان گرم نگه داشتن کانون خانواده  و خدمتگزاري به افراد ذکور خانواده است تبديل کنند. اين کلمات به ظاهر محترمانه بار سنگيني از حقارت به زن در خود دارد و يادآور فرودستي و چهارچوب تعيين شده براي او در ديدگاه اسلامي است. حتي مشاور تازه رئيس جمهور هم دم از بانوان و امور خانواده مي زند و به جنبش برابري طلبي زنان حمله مي کند.

 

کانون گرم خانواده؟ براي کي؟

گرم نگه داشتن کانون خانواده و تربيت فرزندان هميشه بعنوان يکي از وظايف اصلي زنان محسوب شده است. حتي در کشورهاي غربي هم هروقت دولتها مي خواهند براي افزايش آمار جرم و جنايت توجيهي بياورند، شلغل بودن زنان و کمبود وقت براي  تربيت بچه ها را علم مي کنند، زنان را تشويق مي کنند به خانه هايشان برگردند و به گرم کردن آنها بپرذازند. اما اين "کانون گرم" در بيشتر موارد بجز بدبختي و تحقير و بردگي جنسي چيزي براي زنان در برندارد. در خيلي از خانواده هاي سنتي زن هيچگونه حق و حقوقي ندارد، نمي تواند براي زندگي خود و بچه هايش تصميم بگيرد، نمي تواند بدون اجازه سفر کند، نمي تواند بدون اجازه کار کند، نمي تواند در خريد و فروش و جابجائي اموال خانواده تصميم بگيرد و حتي در زندگي جنسيش حق زيادي برايش در نظر گرفته نشده است. در موارد فراواني حتي از اينهم بدتر، خانواده محل شکنجه و اذيت و آزار روحي و جسمي روزمره براي زن و کودکان است. اين کانون چطور مي تواند براي زن و يا براي هر انسان نرمالي محيطي گرم و پر عشق و علاقه باشد. زني که در چهارچوب اين سنتها له مي شود، چطور مي تواند از تربيت فرزندانش لذت ببرد و محيطي پر عشق و گرم براي آنها فراهم کند؟ کسي که خودش فرودست و تحقير شده است، چطور امکان دارد بتواند پرورش دهنده معيارها و ارزشهاي انساني در بچه هايش باشد؟

همه اين چرنديات در مورد نقش والاي "بانوان محترم در حفظ کانون خانواده" بخاطر سرکوب هر چه بيشتر زنان و به تمکين واداشتن آنها و بازتوليد فرهنگ و نظام مردسالارانه و ارتجاعي اسلام است.  وگرنه فهم اين نکته سخت نيست که خوشبختي و آسايش زن و مرد و کودکان در خانواده در گرو اين است که اعضاي آن بعنوان افراد برابر و صاحب  حقوق و ارزش انساني در کنار هم زندگي کنند.

 

زن شاغل و نان آور يا ضعيفه؟

نکته ديگري که در اين بخشنامه هست و باعث مي شود حال انسان به هم بخورد، تصوير ضعيفه مانندي است که از زن مي دهد. زن از نظر اين حضرات مرتجع، يک همکار و يک انسان مستقل و برابر نيست که مانند همه اعضاي ديگر تيم وزارتخانه خودش مي تواند تصميم بگيرد تا چه ساعتي مي تواند کار کند و کي بايد برگردد خانه و چقدر اضافه کار لازم دارد تا خرج و مخارج زندگيش را بگذراند،  او "ضعيفه" است. "ناقص العقل" است، خوب و بد را تشخيص نمي دهد. بايد برايش تصميم گرفت و برايش ساعات منع عبور و مرور تعيين کرد و او را به تمکين واداشت. اگر زن شب تا ديروقت در وزارتخانه بماند، احساسات شيطاني جناب وزير و ديگر همکاران مردش را به غليان در مي آورد و آنها را به گناه مي کشاند. اگر بعد از ساعت ٦ عصر درخيابان راه برود، ممکن است مورد تعرض قرار گيرد. اگر سر ساعت در خانه حاضر نباشد، خانه اش سرد مي شود، بچه هايش بي تربيت بار مي آيند، شوهرش گرسنه مي ماند. و از همه مهمتر اگر زن شاغل و کارمند و مستقل باشد، توقعش بالا مي رود و ديگر حاضر نيست زير بار سنتها و قوانين ارتجاعي و مردسالارانه برود و فرودست بودن خود را بپذيرد.

 

تقريبا همزمان با اين بخشنامه در بعضي از کارخانجات هم بخشنامه هائي در مورد رعايت حجاب و پوشيدن لباسهاي متحد الشکل براي "بانوان" صادر شده  و زناني که رعايت نمي کنند، تهديد به اخراج شده اند. در کنار همه اينها سختگيري در مورد حجاب و دستگيري و شلاق و زندان و بي حرمتي همچنان در خيابانها و اماکن عمومي شهرها ادامه دارد. سران رژيم ديگر بي محابا تر از هميشه از خصومت خود بر عليه جنبش برابري طلبانه و آزاديخواهانه رو به رشد در ميان زنان و عطش آنها براي داشتن استقلال و هويت انساني و مبارزات پرشور آنها بر عليه آپارتايد جنسي حاکم بر کشور، حرف مي زنند و تلاش دارند با به عقب راندن زنان و باز تعريف وظايف آنها بعنوان "بانوان"، "مادران" و "محافظان کانون خانواده"، آنها را سرکوب کرده و به کنج خانه ها بفرستد.  چيزي را که سران رژيم نمي دانند و يا تصميم گرفته اند خود را به ناداني بزنند اين است که ديگر دير شده است. ديگر نمي توان زنان را در ايران ساکت کرد و آنها را به بردگان مطيع و بي اجر و مواجب تحت قوانين اسلامي کرد. جنبش برابري طلبانه زنان در ايران مي رود که نه تنها نابرابري و تحجر حاکم بر ايران را براندازد، بلکه نويد دهنده برابري و انسانيت در کل منطقه باشد.

بايد در مقابل اين تعرضات ايستاد و بار ديگر رژيم را به عقب نشيني واداشت. بايد اين بخشنامه ها را پاره کرد و در تجمعات اعتراضي به اين نوع چرنديات حمله کرد. بايد زن و مرد کارگر و کارمند، متحدانه از پيشبرد اين نوع بخشنامه ها جلوگيري کرد. تعرض رژيم را فقط با تعرض متقابل بايد جواب داد.