بازگشت به صفحه اطلاعیه ها

جوانان کمونیست 342

وقتش است علیه اسلام و شریعه بایستیم

جولیت ریکس،

تایمز لندن، 12 مارس 2008

ترجمه آرش سرخ

 

مریم نمازی، دبیر شورای اکس مسلم در بریتانیا، میگوید که حقوق متعلق به افراد است و نه مذهبها و باورها

 

مریم نمازی از شما میخواهد که تصور کنید: "کودکی را که هر روز از سر تا نوک پا در لفافی پیچیده میشود. همه جا به غیر از صورت و دستانش را میپوشانند که مبادا او مردی را به خود جذب کند. در مدرسه به او یاد میدهند که از پسران پایینتر است. اجازه ندارد برقصد، شنا کند، و آفتاب را روی پوستش و باد را در موهایش احساس کند. این به روشنی غیرقابل قبول است اما وقتی همین کار به اسم مذهب انجام میشود، قبولش میکنند."

 

نمازی بنیانگذار شورای مسلمانان سابق در بریتانیا (اکس مسلم) است که در اواسط سال گذشته آغاز به کار کرد. روز دوشنبه – در جشن صد سالگی روز جهانی زن – او در کنفرانسی راجع به اسلام سیاسی و حقوق زنان صحبت کرد و کارزاری علیه شریعه به راه انداخت.

 

نمازی 41 سال دارد و در تولد، مسلمان ایرانی، بوده است. او رفتاری دوستانه و سخنانی دلنشین دارد اما حرفهایش را تلطیف نمیکند. به راه انداختن سازمانی از کسانی که اسلام را کنار گذاشتهاند، جربزه میخواهد. در قانون اسلام، مجازات ارتداد، مرگ است. نمازی مدام تهدید دریافت میکند، معمولا روی موبایلش: "یکی زنگ زد و گفت: "سرت را قطع میکنیم"... من رفتم پیش پلیس. اول خیلی به من توجه کردند چرا که فکر میکردند قضیه به تلاش برای بمبگذاری در گلاسکو مربوط است. اما وقتی فهمیدند اینطور نیست زحمت تماس با من را هم به خود ندادند." آیا او نگران امنیت خود نیست؟ "چرا،اغلب هستم. نگران این هستم که زنده خواهم ماند یا نه،بخصوص حالا که مادر شدهام. وقتی میبینم کسی عجیب و غریب نگاهم میکند، به فکر میافتم." چرا از اسم مستعار استفاده نمیکنی؟ "بالاخره میفهمند که هستی. و کل ماجرای شورای اکس مسلم اینست که بایستی و به حساب بیایی." او خیلی از برچسب "مسلمان سابق" (اکس ملسم) خوشش نمیآید و ترجیح میدهد هویت خود را با عبارات مذهبی تعریف نکند اما نمازی میگوید که این کاری مثل "بیرون آمدنِ" همجنسگرایان در 30 سال پیش است:اگر قرار است تابوها را بشکنی باید نزد عموم بیایی. شورا بیش از 100 عضو دارد و بعضی هم تماس گرفتهاند اما جرات عضو شدن ندارند. "بعضیها داستانهای وحشتناکی دارند اما از سر ترس نام خود را روی وبسایت نگذاشتهاند."

 

پدربزرگِ نمازی آخوند بوده است و پدرش مسلمانی متعصب به بار آمده. هر دوی والدیناش (که اکنون در آمریکا زندگی میکنند) همچنان مسلمان هستند. نمازی به یاد میآورد که وقتی پدرش را از آغاز به کار اکس مسلم مطلع کرد،پدر گفت: "وای نه، پدربزرگت در گور میلرزد." "من هم به او گفتم که کارهای من به نفع مسلمانان هم هست چرا که اگر در جامعهای سکولار زندگی کنی میتوانی مسلمان باشی، سیک باشی، مسیحی باشی و یا آتئیست باشی و رفتار برابری با تو بشود."مخالفت نمازی با مذهب دولتی با تجربهی خودش شکل گرفته است. او 12 ساله بود که انقلاب ایران "توسط آيتاللهها به یغما رفت" و کشورش به جمهوری اسلامی ایران بدل شد.

 

"من هرگز حجاب سرنکرده بودم و در مدرسهای مختلط بودم. ناگهان غریبهای به زمین بازی آمد. او ریش داشت و آمده بود تا پسرها و دخترها را از هم جدا کند – اما ما دور او دویدیم." او در ضمن هنوز چهرهی "حزبالله" را که در خیابان بخاطر بیحجابی جلوی او را گرفت، به یاد میآورد. " 12، 13 سالم بود. واقعا ترسناک بود". ماجرای بقیه بدتر هم بوده است، به گفتهی او:"خیلیزنان را کتک میزدند و در صورتشان اسید میپاشیدند و هر روز در تلویزیون اعدام نشان میدادند." و مدتی بعد مدرسهی او را برای "اسلامیسازی" تعطیل کردند.

 

نمازی و مادرش عازم هند شدند. آنها در مهمانخانهای در دهلی زندگی میکردند و نمازی به مدرسهی بریتانیاییمیرفت و در این حال پدر و خواهر سه سالهاش در تهران ماندند. قرار بود این اوضاع موقتی باشد اما مدت کمی بعد پدرش – که روزنامهنگار بود- به این نتیجه رسید که همه باید فرار کنند. خانواده یکسال را در بورنموث (بندری در انگلستان-م) گذراند و سپس، در 17 سالگی نمازی، همگی عازم آمریکا شدند و اقامت این کشور را گرفتند.

 

در دانشگاه او به برنامهی توسعهی سازمان ملل پیوست و عازم کار با پناهندههای اتیوپیایی در سودان شد. "شش ماه بود که به سودان آمده بودم که این کشور، دولتی اسلامی پیدا کرد. من به این فکر بودم که انگار اسلام دنبالم گذاشته است!" نمازی به همراه دیگران یک سازمان حقوق بشر غیررسمی ایجاد کرد که اطلاعاتی راجع به دولت جمع میکرد. سرویس امنیتی سودان او را مورد بازجویی قرار داد. "من خیلی به آنها احترام نگذاشتم و عضو سازمان ملل که با من آمده بود گفت: "عجیب نیست که پدر مادرت تو را از ایران بیرون آوردهاند." مرد سودانی مرا تهدید کرد و گفت: "نمیدانی چه بر سرت میآید. شاید با موتورسیکلت تصادف کنی یا چنین چیزی." سازمان ملل بیسر و صدا او را سوار هواپیما کرد و پس فرستاد.

 

این نقطه عطفی بود که او را از مسلمانی که به دینش عمل نمیکرد به آتئیست و بیخدا مبدل ساخت. دو دهه بعد او زندگیاش را وقف مبارزه با قدرت مذهب کرده است. او در میانه راه سازماندهی اولین کنفرانس بینالمللی اکس مسلمها است که قرار است در 10 اکتبر در لندن برگزار شود. و قرار است کارزار "نه به شریعه"ای نیز راه بیاندازد.

 

میگویم که لابد وقتی شنیده اسقف اعظم کانتربری گفته که ایجاد بعضی قوانین شریعه در بریتانیا اجتنابناپذیر است، شوکه شده. نمازی میگوید که اینطور نیست؛ او حتی غافلگیر هم نشده است. "دقیقا مناسب او (اسقف اعظم. م) بود؛ گرچه او انتظار واکنشی که دریافت کرد را نداشت. در واقع این حملهای به سکولاریسم بود. در واقع این به نفع اوست که مدارس مسلمانان و قانون شریعه وجود داشته باشد. در اینصورت احتمال مخالفت با مدارس مسیحی و نقش ممتاز مذهب در جامعه کمتر میشود."

 

اما او به شدت با اجرای هر صورتی از قانون شریعه در اینجا مخالف است. نمازی میگوید: "این قانون از اساس تبعیضآمیز و ضدزن است" و او با اینکه مردم بتوانند بین قانون شریعه و قانون مدنی انتخاب کنند، مخالف است. او میگوید زنان را میتوان به سمت دادگاه شریعه سوق داد. "این به ضرر کسانی خواهد بود که بیش از همه محتاج قانون بریتانیا هستند."

 

به نظر او در مورد معنای حقوق بشر، گیجسری وجود دارد. "حقوق متعلق به افراد است و نه مذاهب و باورها. اینکه "تمام انسانها مساوی هستند" به این معنی نیست که تمام باورها مساوی هستند.." او میگوید اسلامگراها خود را مظلوم نشان میدهند و سیاستسازان در مقابلشان کوتاه میآیند. نمازی میگوید که شورای مسلمانان بریتانیا نباید نمایندهی مسلمانان بریتانیا تلقی شود – اما به هر حال او از هر موقعیتی برای جدل با این شورا استقبال میکند. او میگوید: "اکس مسلمها موقعیت خوبی برای به چالش کشیدن اسلام سیاسی دارند. نباید بگذاریم دختران کوچک یا هر کس دیگری حقوق بشر خود را از دست بدهد. ما نمیتوانیم آنچه را که غیرقابل تحمل است، تحمل کنیم ؛ به هیچ دلیلی و منجمله مذهب."