بازگشت به صفحه اصلی                         

علیه تبعیض
سازمان دفاع از حقوق زن در ایران

 

   


سی سال مبارزه برای آزادی و برابری
 


سهیلا شریفی

یک ویدئو کلیپ کوتاه روی سایتهای اینترنتی هست که تظاهرات تاریخی و باشکوه زنان در ٨ مارس ١٣٥٧ برعلیه فتوای حجاب اجباری خمینی را نشان می دهد. هربار که این ویدئوی سیاه و سفید را که کیفیت چندان خوبی هم ندارد، می بینم مخلوطی از احساس خشم و غرور وجودم را در بر می گیرد. احساس خشم بخاطر اینکه بیاد می آورم که چگونه زنان و دخترانی که در آن فیلم هستند و فریاد آزادیخواهی سر می دهند توسط جمهوری ضد زن اسلامی بیرحمانه سرکوب شدند و بسیاری از آنها در شکنجه گاههای مخوف این رژیم مورد وحشیانه ترین شکنجه ها واقع شدند و نهایتا در گورهای دسته جمعی مدفون شدند. احساس غرور می کنم بخاطر اینکه خودم را متعلق به جنبشی می دانم که این تظاهرات پرشکوه سرآغاز آن بود اکنون به جنبشی قوی و بالنده تبدیل شده است که نه نتها در ایران بلکه در خیلی از کشورهای دنیا پرچم مبارزه با اسلام سیاسی و برای آزادی و برابری را در دست دارد.

 

 در این فیلم کوتاه هزاران زن از اقشار مختلف جامعه را میبینیم که مانند سیل خروشانی خیابانهای تهران را پر کرده اند و با مشتهای گرده کرده فریاد می زنند و آزادی و برابری را مطالبه می کنند یا پلاکاردهائی با شعارهائی مانند ما حقوق برابر می خواهیم را بالای سرشان گرفته و حمل می کنند. هرچند که تعدادی زنان محجبه نیز درصف تظاهرات بچشم می خورند، اما اکثریت عظیم تظاهرات کنندگان را زنان دختران جوانی دربر میگیرد که لباسهای نسبتا مدرن و گاها متناسب با مد آن زمان پوشیده اند. خیلیها بلوز و دامن و یا شلوارهای جین و بافتنی پوشیده اند و موهایشان را از فرق باز کرده و روی شانه هایشان رها کرده اند و یا با گل سری آنرا پشت گوششان جمع کرده اند. قیافه ها و صورت ظاهر این زنان فرق چندانی با زنان در کشورهای دیگر دنیا مخصوصا کشورهای اروپائی ندارد، آنچه آنها را از دیگر هم عصریهای خود در دنیا متمایز می کند چهره های خشم آلود و فریادهای پرشورآنهاست که آنها را بعنوان انقلابیون پرشوری که دوش بدوش دیگر اقشار جامعه به مدت بیشتر از یکسال مبارزه کرده اند و توانسته اند یکی از قوی ترین دیکتاتوریهای منطقه را سرنگون کنند. اینها زنانی هستند که تا همین چند روز پیش از این تظاهرات وسیعا و شجاعانه در برابر دژخیمان رژیم پهلوی ایستاده اند و برای دنیائی بهتر و برابر و انسانی مبارزه کرده اند و خشمگین هستند چرا که هنوز خون دوستان و عزیزانشان خشک نشده که ضد انقلاب اسلامی به رهبری خمینی دارد انقلاب آنها را به یغما می برد و آرزوها و آمالشان را زیرپا لگدمال می کند.

تظاهرات روز جهانی زن در اعتراض به سخنان خمینی که چند روز قبل خطاب به زنان از آنها خواسته بود حجاب سر کنند و فتوا صادر کرده بود که حجاب باید اجباری باشد، سازمان داده شده است. شعارهائی که تظاهرکنندگان سر می دهند و پلاکارها و پرچمهائی که حمل می کنند بعد از سی سال هنوز به تازگی روز اول است و انسانیت، برابری طلبی و آزادیخواهی عمیق و سازش ناپذیر جنبش رهائی از ستم و تبعیض و نابرابری را نمایندگی می کنند: "ما انقلاب نکردیم که به عقب برگردیم"، "آزادی باید نباید ندارد"، "در طلوع آزادی جای حق زن خالی"، "حق زن نه غربیست نه شرقی، جهانیست"، "آزادی فرهنگ ماست، در خانه نشستن ننگ ماست"، "آزادی و برابری حقوق مسلم ماست"، "مرگ بر دیکتاتور"، "ما در مقابل حجاب اجباری می ایستیم".

دخترجوانی در مقابل دوربین دارد برای خبرنگار فرانسوی توضیح می دهد که چگونه خودش و دوستانش به مدت بیش از یکسال در خیابانها بر علیه شاه و به امید آزادی و برابری تظاهرات کرده اند و چگونه فرمان خمینی درست عکس آن چیزیست که آنها برایش جنگیده اند. جائی دیگر خانم میانسالی که سرتاپا در یک چادر گل گلی پوشیده است، دارد توضیح می دهد که خودش مشکلی با حجاب ندارد چراکه سالهاست با چادر و روسری اش زندگی کرده است و برایش مهم نیست آنها را همیشه بپوشد. او می گوید من دختران جوان و تحصیل کرده دارم که می خواهند مستقل و آزاد باشند و دوست ندارند کسی به آنها بگوید چی بپوشند و چی نپوشند، بخاطر حمایت از آنهاست که من امروز در این تظاهرات هستم.

سی سال از این رژه تاریخی می گذرد، بسیاری از زنانی که در آن تظاهرات شرکت داشتند (حداقل آنهائی که شانس آوردند و از سلاخی رژیم اسلامی جان سالم بدر بردند) هنوز هم در رویای آن آزادی بسر می برند که برایش مبارزه کردند و این آرزو و رویا را به بچه های خود منتقل کرده اند و اکنون در سالهای میانی زندگیشان با مخلوطی از ترس و شگفتی نظاره گر دختران و پسران جوان خود هستند که همان ایده و آرمان را با شور و حرارت بیشتری دنبال می کنند و شجاعانه پرچم آزادی و برابری را در برابر یکی از سیاه ترین حکومتهای تاریخ برافراشته نگاه می دارند. بعضیها مانند مینا احدی پرچم مبارزه با ارتجاع اسلامی را از خیابانهای تبریز و تهران با خود حمل کرده اند و هنوز هم در برلین و لندن و کلن جنبش آزادیخواهی و سکولاریسم را در برابر جنبش ضد انسانی اسلام سیاسی رهبری می کنند.

جنگ بین مردم آزادیخواه، مخصوصا زنان و رژیم ضد بشری اسلامی از همان اولین تظاهرات شروع شده است. جمهوری اسلامی و اوباشان حزب اللهی آن در اوج قساوت و بی رحمی صورتهای آرایش شده را با اسید سوزاندند، پاهای نپوشیده را با تیغ بریدند، روسریها را با پونس به پیشانی زنان چسپاندند و هر زنی را که حاضر به رعایت حجاب اسلامی نشد از ادارات و مدارس اخراج کردند. در سی سال گذشته آنها از انواع حیله ها و ضرب و شتمها و سرکوبها استفاده کردند که روسریها را روی سر زنان نگه دارند، طرحهای امنیت اجتماعی ریختند، گشتهای نهی از منکر و پاترولهای سیاه راه انداختند، سر هر کوچه و خیابان مامور و پاسدار و بسیجی گذاشتند، کمیته های انتظامی راه انداختند، تهدید کردند، ارعاب کردند و مانور ناجا سازمان دادند، اما همه این اقدامات با شکست روبرو شد، خودشان به زبان خودشان اعلام کردند که طرحهایشان شکست خورده است و در هر قدمی که برداشتند با اعتراض و مقاومت شدید و رادیکال زنان و مردم روبرو شدند.

 

 زنان و مخصوصا نسل جوان کوچه به کوچه و کوی به کوی با رژیم اسلامی و قوانین ارتجاعی آپارتاید جنسی مبارزه کردند و همچنان این مبارزه حادتر از همیشه ادامه دارد. جالب توجه این است که بسیاری از جوانانی که امروزه اینچنین با شور و شجاعت در برابر قوانین اسلامی ایستادگی می کنند و از برابری و آزادی کامل و بدون قید و شرط کوتاه نمی آیند، کسانی هستند که برخلاف پدر و مادرانشان نظام و سیستم دیگری را ندیده اند. آنها تحت حاکمیت اسلام بدنیا آمده اند و با قوانین ضد زن و جداسازیهای جنسیتی بار آمده اند، اما با مبارزات و مقاومت پرشورشان جمهوری اسلامی را به تنگ آورده اند و با هر حرکت و رفتارشان اعلام می کنند که جمهوری اسلامی را نمی خواهند و خواهان دنیائی انسانی و برابر هستند. این جوانان و مبارزات سازش ناپذیر آنها اثبات بی برو برگرد این واقعیت است که علیرغم سی سال زندان و شکنجه و تهدید و ارعاب برای درهم شکستن انقلاب و آرمانهای برابری طلبانه زنان و مردانی که سی سال پیش در خیابانهای تهران دست به اعتراض زدند، رژیم جمهوری اسلامی هرگز نتوانسته است حتی برای یک روز هم شده آرزوی آزادی و برابری را از دل مردم بیرون کند.

جنبش زنان برعلیه تبعیض و نابرابری سی سال بعد از اعلام وجود پرشکوهش در ٨ مارس ٥٧ هم اکنون به جنبشی بالنده و قوی و سازش ناپذیر تبدیل شده است که نه تنها در ایران بلکه در خیلی از کشورهای اروپائی هم پرچمدار مبارزه برعلیه اسلام سیاسی و برای سکولاریسم شده است. مبارزه با حجاب اسلامی برای نمونه دیگر مبارزه ای مختص به ایران و در چهارچوب جمهوری اسلامی نیست، به یمن رشد اسلام سیاسی در سطح دنیا و مماشات دول غربی با آن جنبش ما و فعالین مبارزه برای آزادی زن نه تنها در ایران بلکه در آلمان و انگلیس و سوئد هم ناچارند برعلیه حجاب و قوانین اسلامی بجنگند. ما دیگر نه فقط در تهران و اصفهان بلکه در برلین و لندن هم باید برعلیه قوانین شرع بجنگیم و زنان و کودکان را از بلای حجاب و قوانین اسلامی مدارس مذهبی و دادگاههای اسلامی در این کشورها هم نجات دهیم.

ایران اما همچنان سنگر اصلی جنگ بین ارتجاع اسلامی و سکولاریسم و برابری طلبی است، چراکه ریشه و پایه اصلی اسلام سیاسی در آنجا مستقر است و تا زمانی که این رژیم سرکار است هیچ راه دیگری در برابر مردم آزادیخواه، سکولاریستها و آنهائی که هنوز رویای دنیائی بهتر را در سر می پرورانند نیست بجز سرنگونی این رژیم آپارتاید. چنبش برای آزادی و برابری در ایران، جنبش آزادی زن، جنبش کارگری و حزب کمونیست کارگری ستونهای اصلی مبارزه بین المللی برای آزادی و برابری و سکولاریسم هستند و باید از حمایت همه جانبه مردم آزادیخواه و انساندوست در سراسر دنیا قرار گیرند.

 

 

بازگشت به صفحه اصلی