بازگشت به صفحه اصلی                             

علیه تبعیض   
سازمان دفاع از حقوق زن در ایران

 

 

 

 

هدیه مویدی را در زندان به قتل رساندند!

 

 

خبر تاسف بار دیگر اینکه، هدیه مویدی که از چند روز قبل به دلیل استعمال قرص های خطرناک در بیمارستان لقمان الدوله در کما و بستری شده بود. روز جمعه ساعت ۱۳ دار فانی را وداع گفت. برخی از هم بندیهای وی می گویند که هدیه خودکش نکرده و چند نفر از زندانی ها به قصد قتل به وی قرص خورانده اند.

هديه مويدي متولد 12/5/1369 است زمانيكه هديه دو سال بيشتر نداشت مادر و پدرش به دليل اختلافات خانوادگي از يكديگر جدا شدند وي به دليل بروز اختلاف با نامادريش، مدتي خانه را رها كرد و نزد يكي از دوستانش بود چرا كه نمي توانست محلي جهت ادامه زندگي در اجتماع يابد و پشتيباني نيز نداشت.

در تاريخ 12/5/1383 هديه با دوستش به منزل، يكي ديگر از دوستانشان رفت كه با شكايت شخصي به نام علي، مامورين كلانتري آنها را دستگير و از مالك منزل مقداري اسكناس مجعول، مشروب و ماهوره كشف مي كنند با تشكيل پرونده، همگي با دستور ريئس كلانتري راهي دادسراي وي‍ژه ارشاد مي شود هديه منكر تمام اتهامات منتسبه مي شود ولي با اين وجود عليه ايشان قرار مجرميت و كيفر خواست تنظيم و به جاي آنكه بازپرس شعبه پرونده را براي رسيدگي به دادسراي اطفال ارجاع و اگر اتهامي منتسب به وي بود به كانون اصلاح و تربيت اعزام كند پرونده را براي رسيدگي و صدور حكم به شعبه 1089 دادگاه عمومي تهران مستقر در داسراي ويژه ارشاد فرستاده و هديه را نيز به زندان اوين معرفي مي نمايد.

فرستادن هديه به زندان اوين بر مشكلات وي افزود به جاي انكه دستگاه قضايي طبق فلسفه مجازات بر فرض انتساب اتهام يا جرمي به متهم، محلي را جهت تنبيه و تربيت اين فرد بي گناه در نظر گيرد زندان اوين را كه محل نگهداري بزرگسالان است انتخاب مي كند. هديه سختيهاي فراواني را در اين زندان تحمل نمود او مجبور بود با افراد شرور و سابقه دار در يك بند زندگي را سپري كند. فشارهاي روحي و رواني به وي به گونه اي بود كه طاقت ماندن در زندان را نداشت و روزانه از قرص هاي خواب آور و مسكن استفاده نمي نمود تا لحظات پر درد و رنجش احساس نشود. پس از مدت كوتاهي هديه را به زندان رجايي شهر كرج منتقل نمودند زنداني كه محل نگهدار افراد سابقه دار، محكومين به اعدام و حبسهاي طويل المدت است.

او چهارده سال بيشتر نداشت كه عدالت او را به اين محل مخوف و وحشتناك هدايت كرد. درزندان رجايي شهر با افرادي به مراتب شرور تر از زندان اوين هم بند بود. در زندان چون مواد مخدر به وفور يافت مي شد براي تسكين آلام و دردهاي خود از مواد مخدر استعمال مي نمود در حالي كه زندان محل تربيت و تعليم بايد باشد ولي براي وي قبرستاني بود با توهمات تخيلي وحشتاك كه نمي توانست تحمل كند. جالب اينكه انسانهاي بزرگسال و قوي طاقت ماندن در زندان – آنهم زنداني مثل رجايي شهر را ندارند – چه رسد به اين دختر بچه بي پناه كه هيچ كس حتي جامعه و قوه قضاييه پشتيبانش نبود. او در چنين شرايط حق داشت عصبي باشد حق داشت رواني باشد و حق داشت حتي از مواد مخدر براي تسكين دردهايش استفاده كند.

زندان به جاي آنكه وي را انساني سالم ساخته و به جامعه بازگرداند وي را مجرمي ديگر ساخته بود او حقش بود در كانون اصلاح و تربيت با كودكان ديگر هم اطاق شده و به كارآموزي و تحصيل بپردازند ولي دستگاه قضايي اين حق را از وي گرفته بود. مي گوييم پدرو ومادر وي انسانهايي مسئول نبودند جامعه چرا وي را به بيراهه زندگي كشاند. مي گوييم پدر و مادر هديه، وي را مورد آزار و اذيت قرار مي دادند پس دستگاه قضايي چرا وي را شكنجه كرد (درحالي كه مي بايست به كانون اصلاح و تربيت رود به زندان بزرگسالان اعزام شد)

سختيها و شدايد هديه به اينجا ختم نمي شود او در شب مورخ 11/3/1384 به همراه چهار نفر از هم سلوليهايش جهت تنبيه به انفرادي انداخته مي شود دو نفر از اين چهار نفر رئيس بند بوده و از خلق و خوي خشني برخوردار بوده و سوابق متعدد كيفري داشته اند. هانيه يكي از پنج زنداني وارد شده به انفرادي، فردي خطرناك و زورگو بوده كه بيشتر زندانيان از وي مي ترسيدند و اگر خواسته هاي وي مهيا نمي شد هر گونه آزور و اذيتي از طرف هانيه مي شدند به هر حال در آن شب وحشتناك هانيه با دختري به نام فرشته درگير شده و به شدت او را مورد ضرب و جرح قرار داده و وي را به قتل مي رساند. پس از اين ماجرا هديه نيز به اتهام مشاركت در قتل عمد زندان نشين مي شود.

پرونده هديه پس از سه سال ماندن در دادسرا، با صدور قرار مجرميت و كيفر خواست به شعبه 80 دادگاه كيفري استان مستقر در دادگستري كرج ارسال و در روز ۱۳/۴/۱۳۸۸ محاکمه و اتهام انتسابی را در حضور پنج قاضی منکر شد.

چند روز گذشته، به همراه خانم پریسا دشته ای پور دیگر وکیل مدافع هدیه با قضات دادگاه به صورت حضوری مذاکره کردیم. به نظر می رسید آنان نظرشان بر بی گناهی هدیه بود. به هر حال او قبل از آزادی جان باخت. پیش از شروع رسیدگی به پرونده هدیه لایحه نوشته و به دادگاه دادیم که بر بی گناهی هدیه تاکید می نمود. متن لایحه چنین است:

ریاست و مستشاران محترم شعبه 80 دادگاه کیفری استان تهران

با سلام و عرض ادب؛ احترامآ به وکالت از جانب سرکار خانم هدیه مویدی، مراتب ذیل را در دفاع از حقوق ایشان به استحضار می رساند:

موکله در طول زندگی خود چه از جانب خانواده و چه از جانب جامعه صدمات جبران ناپذیری را تحمل نموده و در زندان نیز با مشکلات و شداید فراوانی دست به گریبان است. موکله دو ساله بود که پدر و مادرش به دلیل اختلافات زناشویی از یکدیگر جدا می شوند طرز تفکر متفاوت پدر با مادر باعث شد تا هدیه دچار تعارض در رفتار و اختلال در روان شود سالها با این تعارضات حادث شده توسط خانواده اش زمان را سپری کرد تا اینکه در سن 14 سالگی تحمل ماندن در نزد خانواده خود را از دست داد. وضعیت خانوادگی او به گونه ای بود که دیگر توان ماندن در نزد مادر و پدرش را حتی به صورت جداگانه نداشت. او در این سن با دختری آشنا می شود که به تنهایی زندگی می نمود و با یکدیگر توافق نمودند که در منزل استیجاری زندگی را سپری کنند.

در مورخ 15/5/1383 موکله زمانیکه در منزل یکی از اقوام و دوستان هم اطاقی خود بود با مراجعه مامورین نیروی انتظامی، دستگیر می شود گویا صاحب خانه فردی مجرم و دارای سابقه کیفری بوده که موکله اطلاعی از این موضوع نداشته است ولی به هر تقدیر به ایشان اتهام ناروای رابطه نامشروع و خرید و فروش اسناد جعلی تفهیم می گردد. به هر حال به جای آنکه وی به کانون اصلاح و تربیت اعزام و در دادسرا و دادگاه ویژه اطفال مورد بازخواست و محاکمه قرار گیرد بر خلاف قانون و رویه قضایی به زندان اوین اعزام و از آنجا به زندان رجایی شهر کرج که محل نگهداری مجرمین خطرناک می باشد منتقل می گردد مضافآ به اینکه حکمی ناعادلانه نسبت به اتهامی که مرجع قضایی ( شعبه 1089 دادگاه عمومی کیفری مستقر در دادسرای ارشاد) به ناروا به وی منتسب نموده و با اینکه دلیلی بر محکومیت وی وجود نداشته و از طرفی منکر هر گونه ارتکاب جرم بوده اند حکم به تحمل دو سال حبس تعزیری و سی ضربه شلاق صادر می گردد که جای بسیار تعجب و تامل دارد چرا که روا نبود مرجع قضایی به جای آنکه پشتیبان حقوق افراد باشد خود فردی را به ناحق به مجازاتی محکوم کند که: اولآ – مستحق محکومیت نبوده و ثانیآ- دادگاه مجازات کننده، صالح به رسیدگی به اتهام ایشان نبوده است. به هر حال این اقدام غیر قانونی توسط مرجع قضایی باعث شد تا بر شداید و گرفتاریهای موکله افزوده گردد و دختری که تنها 14 سال داشت به جای آنکه از کودکی خود لذت برده و با هم سن و سالان خود بازی و تفریح کند؛ به زندان رجایی شهر کرج منتقل و با مجرمین خطرناک دست و پنجه نرم کرده و به استعمال مواد مخدر بپردازد و همچنین برفشارهای روحی و روانی اش افزوده گردد تا جاییکه سعی کند دست به خود کشی زند.

در تاریخ 3/ 3/ 1384 چند نفر از زندانیان، در زندان رجایی شهر درگیری لفظی و فیزیکی بوجود می آورند تا اینکه مسئول زندان این تعداد از زنان را به سلول انفرادی ( سوئت ) منتقل می نماید. جایی که موکله از قبل در آنجا محبوس بود زندانیانی که با موکله هم سلول می شوند هم از نظر سنی بسیار بزرگتر از موکله و هم از مجرمین خطرناک و سابقه دار بوده اند. از جمله آنها هانیه. ه رئیس بند و از زندانیان بسیار خطرناک و زورگو بوده است که دیگر زندانیان از وی به شدت هراسان بوده و مجبور بوده اند به خواسته اش جامعه عمل می پوشاندند. اگر زندانیان بر خلاف میل این زندانی اقدامی می کردند مورد ضرب و شتم و آزارهای روحی و روانی قرار می گرفتند. این وضعیتی بود که موکله تنها با داشتن 15 سال سن در شرایطی که هنوز پا به عرصه جامعه نگذارده و از حمایت خانواده نیز بر خوردار نبود مواجه شده و راهی برای خروج از این بحران وجود نداشت.

هانیه. ه از قبل به دلایل نا معلومی با مقتول به نام فرشته. ر خصومت و دشمنی داشته و حتی سه روز قبل از جنایت وی را به دفعات مورد ضرب و شتم قرار داده بود. هانیه قبل از قتل فرشته به دیگر زندانیان دستور می دهد که فرشته را مورد ضرب و جرح قرار دهند و خود نیز مقتول را به شدت مورد ضرب و جرح قرار می دهد به گونه ای که طبق نظریه کارشناس پزشکی قانونی، کبودی و خراشیدگی در گونه، پیشانی و دهان مقتول مشهود است. به هر حال پس از ضرب و شتم فرشته، هانیه دست از ادامه اعمال مجرمانه خود بر نداشته و با روسری مقتول را خفه می نماید. موکله هیچگونه دخالتی در قتل نداشته و تا کنون بی گناه در زندان محبوس شده است چنانچه قضات معظم به دقت محتویات پرونده را مداقه نمایند خواهند دید که در باز جوییهای بعمل آمده تمامی متهمین، اعلام نموده اند، از هانیه ترس و واهمه داشته و وی همواره آنان را تهدید به مرگ می نمود. هانیه با این تهدیدها، دیگر زندانیان را مجاب نموده بود که اعلام کنند مقتول دست به خودکشی زده است به همین دلیل هانیه به اتفاق یکی دیگر از متهمین، مقتول را از لوله حمام حلق آویز می نماید و سپس با فریاد از مامورین بند استمداد می طلبد.

اظهارات دیگر متهمین به شرح ذیل نشان می دهد، موکله نقشی در قتل نداشته و نمی توانسته داشته باشد.

1- مریم. ز در مورخ 3/3/84 در اولین بازجویی خود عنوان نمود که: « ... هانیه شال را انداخت دور گردن مقتول و یک طرف آن را گرفت و من هم یک لحظه سر شال را گرفتم و چون در حالت تشنج بودم دیگر نفهمیدم.»

2- فاطمه. ف در ص 17 پرونده می گوید: « ... هانیه شال را دور گردن گلی (مقتول) به تنهای انداخت و گره زد.»

3- هانیه در ص 26 پرونده ضمن اقرار به اینکه شال را خود به گردن مقتول انداخته و کشیده است به نقش زراعتی و فیروز بخت و موکله نیز اشاره می کند در حالیکه گویا ایشان قصد دارند قتل ارتکابی خود را به گردن دیگری بیندازند.

4- موکله در مورخ 3/3/86 اعلام می کند که: درگیری بین فرشته و زندانیان هانیه، فاطمه. ف و مریم. ز از سه روز پیش در سالن 19 شروع شد این درگیری به علت قرص های روان گردان بود این در گیرها ادامه داشت تا روز وقوع قتل ...... من خواب بودم حدود ساعت یک شب با فریاد هانیه از خواب بیدار شدم دیدم هانیه و زراعتی در داخل اتاق متوفی را می زنند....... هانیه یک شال قهوه ای که متعلق به گلی بود دور گردن او انداخت و به مریم زارعی گفت بیا کمک کن و بکش .... هانیه از یک طرف و مریم ز از طرف دیگر شروع به کشیدن کردند....... و تنها به دلیل ترس و واهمه ای که از هانیه داشت و تحت فشارهای روحی و روانی حاکم بر بازجویی در این قسمت پرونده به کذب می گوید که در قتل دست داشته است.» او در بازجوییها صراحتا اشاره کرده است که هانیه و فاطمه شال را می کشیدند و قتل توسط آنها به انجام رسید.

5-فاطمه. ف در مورخ 1/3/84 ضمن قبول قتل اظهار داشته است که به هانیه کمک کرده چون از وی می ترسیده است. هانیه در مورخ 12/3/84 مجدآ اعلام می دارد که وی به همراه فاطمه. ف شال را دور گردن مقتول انداخته و کشیده است.»

نحوه اظهارات متهمین نشان می دهد که ترس هنگفتی از هانیه وجود داشته است به گونه ای که هر یک به صورت مجزا بنا به فشار های خارجی نقشی را در ارتکاب جرم به عهده می گیرند در حالیکه تمام تعارضات موجود در پرونده نشان می دهد که هانیه به تنهایی مبادرت به ارتکاب جرم نموده چرا که خود از قبل با مقتول خصومت و دشمنی داشته است. شدت ترس زندانیان از این زن به گونه ای بود که در تاریخ 17/5/1384 وی را به قتل می رسانند.

علی ایحال با عنایت به اینکه هیچگونه نقشی در قتل نداشته است و تمام دلایل و امارات نشان می دهد که هانیه. ه مبادرت به قتل مرحوم فرشته ر نموده است و اینکه با وجود خصومت شخصی بین مقتول با دیگر متهمین، موکله نمی توانسته دخالتی در قتل داشته باشد تقاضای صدور حکم به برائت موکله را دارم.

اما دیگر هدیه ای وجود ندارد که شاهد آزادی خود باشد. هر چند می دانم همچون هدیه ها در زندان بسیارند و در انتظار عاقبتی روشن چشم به عدالت دوخته اند.

 

محمد مصطفا ي / وبلاگ دفاع از بی دفاع