بازگشت به صفحه اصلی

علیه تبعیض
سازمان دفاع از حقوق زن در ایران
 

 

 

 

گل شیفته فراهانی و تازیانه الف مثل اسلام!


مهرنوش موسوی


شخصا به خاطرعلاقمندی به آشنایی با گوشه و زوایای اندکی پوشیده و ظریف مسائل جامعه ایران، از زبان دیالوگ میان مردم گرفته تا مشغله ها و تصاویر زندگی آنها، با وجود آنکه چهره لت و پار شده سناریوهای زیر دست وزارت اطلاعات و ارشاد برایم قبل از هر چیز در سینمای ایران قابل بازشناخت میباشد، تماشاگر برخی از فیلمهای سینمایی میباشم. بازی قشنگ گلشیفته فراهانی را علیرغم محدودیتهای اسلامی بیشماری که برای یک زن در عرصه سینما وجود دارد، در فیلمهای میم مثل مادر، گیس بریده، علی سنتوری، .... و این آخرین به نام دیوار با علاقه به تماشا نشسته ام. جالب این است که برجسته ترین کارهای گلشیفته فراهانی فیلمهایی است که چون همین آخری به نام دیوار، تصویرگر زورگویی اسلامی، خشونت به زن، آپارتاید جنسی و علیه تبعیض است. اما دیدن عکسهای غیر منتظره اخیر گلشیفته فراهانی در جشنواره برلین مرا هم به شک واداشت. ما که رژیم حجاب، خشونت، ترور و زورگیری اسلامی را میشناسیم، لذا جای شکی باقی نمی ماند که مخابره این عکسها ی جدید محجبه و اسلامی از گلشیفته را به تهدید و به گروگان گیری اسلامی برای جبران انتشار عکسهای غیر محجبه قبلی در نیویورک ربط بدهیم.

معلوم شد که هزاران کیلومتر آن طرف مرزهای حاکمیت اسلامی، ایشان را با زور و فشار و گروگان گیری بالاخره وادار کردند روسری سر کند. وادار کردند در قالب یک زن محجبه و توسری خورده در برلین ظاهر شود تا عمق جنایت پیشگیشان را در تحمیل حجاب و رعایت شریعت کثیف اسلام به نمایش بگذارند. مقایسه اولین عکسهایی که از گل شیفته فراهانی در نیویورک روی سایتها و موبیلهای جوانان در ایران قرار گرفت و عکسهایی که از برلین به دنیا فرستاده شد، این واقعیت را ثابت کرد که رژیم اسلامی اخطارش را قبلا از طریق ایادی اش به گوش وی رسانده بود. ( عکسها را ضمیمه کرده ام) مقاله دیروز کیهان دیگر شکی باقی نگذاشت که این روسری زورکی در برلین با تهدید توسری به سر شده است. نکته جالب در مقاله کیهان جایگاه حجاب حتی در جنگ تروریستها میباشد. روزنامه سازماندهنده قتل و جنایت شریعتمداری نوشت: " همزمان با انتشار مصوبه آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) مبنی بر وظایف «هالیوود» برای ساخت فیلم هایی که آمریکا را در جنگ علیه تروریسم اسلامی یاری دهد، کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا نیز به دنبال تدوین راهبردهایی بودند تا حضور هنرمندان ایرانی در پروژه های هنری آن کشور تسهیل گردد..... اقسام مصاحبه ها را با او ترتیب می دهند و چهره ای جنجالی از او می سازند. «واشنگتن پست» گزارش می دهد که این بازیگر با «لبخندی فراخ، لباس طراحی شده بدون آستین و موهای مجعد و برهنه» به عنوان نمادی برای جوانان ایرانی ظاهر گشته است... آمریکایی ها دیرزمانی است که از دوران جنگ سرد، رهبری یک برنامه گسترده دیپلماسی فرهنگی را برعهده گرفته تا به وسیله سینما، ادبیات، رسانه و... «فرهنگ غرب مدرن» را به کشورهای دیگر صادر کنند... چشم اندازی دشوار رویاروی ماست. «جنگ سرد فرهنگی» این بار با حضور برخی از «بازیگران» ایرانی آغاز شده است. «سیا» و «هالیوود» با ساختن «ستاره های سکولار» برای ایران، می خواهند مناسبات ارزشی جامعه هنری ما را دگرگون کنند. می خواهند با چنین تبلیغاتی به دروغ نشان دهند که هنرمندان ایرانی، هیچ دلبستگی ای به آئین های فرهنگی انقلاب اسلامی ندارند. البته خیال می کنند با صادر کردن یک مشت مانکن سینمایی که سنت ملی و هویت دینی شان را حراج کرده اند، آئین های کهن ما مسخ می شود."

البته این سخنان کسانی است که برای مذاکره و بند و بست با آمریکا هم اکنون در رقابت مضحکه انتخاباتی دست و پای هم را لگد میکنند. برای مذاکره با آمریکا به هر دری میزنند. برای مذاکره با آمریکا پنهانی نماینده میفرستند. دست همدیگر را رو میکنند. عده ایی به اوباما نامه نوشته عجز و التماس میکنند که مذاکره را در آخرین روزهای دولت احمدی نژاد برگزار نکند، صبر کند تا سید خندان را از صندوقها بیرون بکشند! به هم یادآوری میکنند که کدامیک، کجا و چقدر بیشتر با آمریکا در پشت پرده ساخته است. اینها کسانی هستند که همین اخیرا در سایتهای خودشان رو کردند که در حالی که به صورت زنان این مملکت به اسم " عروسک فرنگی" و "طاغوتی" و " وابسته به آمریکا" برای تحمیل حجاب اسید پاشیدند، تیغ کشیدند، در حالی که به اسم مبارزه با شیطان بزرگ، هزاران هزار نفر از کمونیستها، انقلابیون، فعالین حقوق زن و فعالین کارگری را به جوخه های اعدام سپردند، نمایندگانشان در اردیبهشت ماه سال 58 در حالی که عربده ضد آمریکایی میکشیدند و مفسران فعلی نشسته در صدای آمریکا و بی بی سی از در و دیوار سفارت آمریکا در تهران بالا میرفته اند، با نمایندگان آمریکا دیدار، سازش و توافق کرده اند. خودشان رو کردند که نه فقط خمینی را با توافق غرب و آمریکا از کویت به فرانسه و از فرانسه به تهران روانه کردند، با توافق آمریکا و غرب و گرفتن تائید ارتش و ساواک این ضد انقلاب اسلامی را برای سرکوب انقلاب برحق مردم ایران ساخته و پرداخته کردند. در همان زمان و در طول این 30 سال مکرارا در الجزایر و فرانسه و اطریش و آمریکا برای سرپا ماندنشان در مذاکره به سر برده اند. خودشان همین اخیرا گفتند و نوشتند که در لابلای همهمه گله اوباش حزب الله و پرچم سوزانیها در فرانسه با جرج بوش ملاقات داشته اند! از سوی دیگر همین اقرار کردنها نشان داد که تمام زورشان را میزنند، خواه با عربده کشی و یا مذاکره راهی برای استراتژی بقاء، خشونت اسلامی به هر وسیله ممکن پیدا کنند! اقرار روزنامه کیهان به اینکه پشت عکسهای موهای مجعد یک بازیگر سینما و لباسش، توطئه برای مقابله با تروریسم اسلامی خوابیده یک حقیقتی را به نمایش میگذارد! اینها از مواجهه سیاسی غرب و آمریکا و یا به قول خودشان توطئه فرهنگی نمیترسند! نه از نمایش حقوق بشر آنها میترسند و نه از فشارها و قطعنامه هایشان. خودشان میدانند و به آنها حالی کرده اند که آمریکا و غرب با اسلام، با خشونت به زن، با حجاب اجباری و تبعیض جنسی بر علیه مردم هیچ مشکلی ندارد. آمریکا و غرب بارها اعلام کرده اند اگر این نظام رام بشود، به هژمونی غرب گردن بگذارد با همه چیزش خواهند ساخت. برای 30 سال خشونت دارند مدام به آنها بسته های تشویقی میفرستند. تئوری اسلام میانه رو از درون لابورهای مراکز مطالعات و شرقشناسی خود همین دول غربی ساخته و پرداخته شده و به عنوان استراتژی سیاسی الگوهای موقت حکومتی در خاورمیانه بکار گرفته شده است. خود سران نظام میدانند که غرب و آمریکا دنبال پروژه اسلام میانه رو و حکومتهای دست راستی تلطیف شده در خاورمیانه هستند. اینها خودشان میدانند که غرب و امریکا، امامشان را به خاطر ظرفیتهای خشن ضد کمونیستی و ضد انسانی اسلام جهت مقابله با مردم به میدان آورد. نگرانی آنها این است که ولو نمایش آشتی دادن حقوق بشر با اسلام در یک مملکت هفتاد میلیونی که تک تک شهروندان آن به خاطر 30 سال جنایت اسلام به خون این حکومت و دین و آئینش تشنه هستند، نوار باریکی است که راه رفتن روی آن محال ممکن است. نه اسلامیها و نه آمریکا در عراق و افغانستان این مشکل را نداشتند. اما اینجا ایران است. اینجا کشوری است که در آن در اولین روزهای به قدرت رسیدن ضد انقلاب اسلامی، هزاران هزار نفر، علیرغم اینکه پرچم حجاب اجباری روی دوش جنبش شرقزده و مذهبی روشنفکران حاشیه حکومت شاه به جامعه تحمیل شد، با شجاعت و رشادت بسیار فریاد زدند ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم! بله اینجا ایران است. جایی که در آن علیرغم سرکوب خشن یک انقلاب عدالتخواهانه، ولو با ایجاد توقف در مسیر حرکت آن، نتوانستند آن را خاموش کنند. در ایران نمیشود سنگسار را نگه داشت، سنگها را کوچک کرد! حجاب را نگه داشت، رنگی کرد! دیه را نگه داشت، برابر کرد! تعدد زوجات را نگه داشت، شرط توافق همسر اول را به آن اضافه کرد! صیغه را نگه داشت، ثبتی کرد! مردم ایران از اسلام و مذهب تنفر دارند. این را هم حکومت میداند، هم دول غربی و آمریکا! آمریکا حتی اگر بخواهد نمیتواند با جامعه ایران، چون افغانستان و عراق رفتار کند. بالاخره در استراتژی خود غرب، جلب رضایت و به تمکین کشیدن مردم ایران و اتحادشان با افق غرب نه فقط یک فاکتور ثبات سیاسی است، بل یک فاکتور اقتصادی است. آمریکا و غرب بدون جلب رضایت مردم ایران، بدون بردن افق این مردم و به تسلیم کشاندنشان روی خواستهایی که امروز سقف مطالبات آنهاست، توسط و روی دوش جنبش راست محافظه کار غربی و تبانی ملی اسلامیها، نمیتوانند، محال ممکن است از بالا قدرت سیاسی را دست بدست و یا تغییر و استحاله داده و چرخ بازتولید سرمایه ها را راه بیندازند. سرمایه سنگین که بازگشت سود آن مدت طولانیتری لازم دارد، به امنیت و ثبات نیاز دارد و رضایت مردم اصل و اساس ایجاد ثبات در آن کشور است. و مردم به اسلام، به این حکومت، به این شرقزدگی، به این تحجر محال ممکن است رضایت بدهند! مردم ایران اسلام را نمیخواهند و بر مبنای این نخواستن یک جنبش عظیم ضد مذهبی درست شده است که فکر نمیکنم در هیچ کجای دنیا مصداق داشته باشد. مردم ایران خشونت به زن را دیگر در هیچ زرورقی نمی پذیرند. از جانب هیچ کس نمی پذیرند و بر مبنای این نخواستن، یک جنبش عظیم ضدیت با مردسالاری و خشونت به زن ایجاد شده که مصداقش در هیچ کجای دنیا نمی باشد. مردم ایران این حکومت را نمیخواهند و بر مبنای این نخواستن یک جنبش عظیم ضد استبدادی و سرنگونی طلبانه برپا شده است که مصداقش در هیچ کجای عالم نمی باشد! و.... در راس نخواستن این مردم، یک حزبی وجود دارد که مصداقش در هیچ کجای جهان نمی باشد. و تا ما هستیم، جنبش اجتماعی ما هست و این مردم هستند، نه میگذاریم بساط حجاب و اسلام در این مملکت پابرجا بماند، نه نقشه های توطئه آمیز مدارا با این جهنم به اسم "تغییر رفتار حکومت" را تحمل میکنیم. برای استراتژی ما هم، نماینده کردن خواستهای مردم، فاکتور پیروزی است. فاکتور ثبات حکومت کارگری و فاکتور اقتصادی! ما مدتهاست گفته ایم، رضایت و خشنودی مردم از برقراری آزادی و برابری را به پشتوانه ایجاد آنچنان نظامی بدل میکنیم که در آن بدون ذره ایی زحمت، تامین بالاترین استاندار معیشت و رفاه مردم قانون اول اساسی مملکت باشد.... بلند پروازی بدون دغدغه سینمای ایران در اولین حکومت کارگری برقرار شده توسط این حزب، یکی از هزاران نمود رضایت و خشنودی خود این مردم و نسل جوان جامعه هنری آن خواهد بود.
 

 

بازگشت به صفحه اصلی