(( گند عالم گیر نظام مقدس حکومت اسلامی ))
"منوچهر
اسد بیگی"
از اول و تا همین سه- چهار هفته پیش ، مدام بسراغ آزادیخواهان ،عدالت
طلبان ، چپها ،حقوق بشریها ، کمونیستها ، زنان برابری طلب ،
سکولارها ، روشنفکران لائیک ،جوانان مبارز، سوسیالیستها ، اقلیتها
ی قومی و مذهبی ، دگراندیشان،دموکراسی خواهان ، فعالین سیاسی ،
کارگری ، دانشجویی وتشکلات آنها می رفتند و حمله می کردند و شما از
جنس آنان نبودید وهیچ اعتراضی نمی کردید ، چرا که خودی نظام و در
قدرت ومقام بودید و ازجنس سرکوبگران و توجیه و تفسیر کنندگان نظم
موجود ! تا اینکه سرانجام بسراغ خود شما هم آمدند ،هرچند می گویند
دعوایی و اختلافی خانوادگی و درونی است،اما همه آن مردم خسته ،
تحقیر و شکنجه شده ، زخم خورده و جان به لب رسیده ای که هنوز زنده
اند و امیدوار، به رسم آزادگی و انسانیت ، اعتراض کرده و می کنند و
تا رسیدن به آزادی ، تا روزی که بقول شاملو این وطن وطن شود ،از
پای نمی نشینند !
مشروعیت نظام زیر سوال رفته و مخدوش شده!
با توجه به حوادث اخیر درایران از سوی برخی سردمداران و دلسوزان
حکومت و نظام اسلامی وابسته به هردوجناح ،ملی مذهبی ها ،بخشی از
اپزوسیون و برخی کشورها عنوان شده که ، مشروعیت( اعتبار، حقانیت یا
مقبولیت) وآبروی نظام زیر سوال رفته ، به خطر افتاده، مخدوش شده و
یا می شود!
بی تردید با توجه به آنچه در مناظره های تلویزیونی کاندیداهای
ریاست جمهوری مطرح شد وبا توجه به انبوهی از دروغ و تقلب و تخلف
های انتخاباتی که همگان ازآنها باخبرند و با کودتایی که از سوی
رهبری، احمدی نژاد ونیروهای سرکوبگر برعلیه موسوی ،کروبی و
طرفدارانشان ورای دهندگان به آنان انجام شد. و با توجه به بی توجهی
به خواست این میلیونها انسانی که به هر دلیل درانتخابات و موج سبز
شرکت کرده، اما این اعلام نتایج دروغ را قبول نداشتند و خواهان پس
گرفتن آرا و تجدید انتخابات بودند، که احساس کردند به شعورشان
توهین و از حضورشان در صحنه و ازآمارشان توسط نظام سوءاستفاده شده،
که در مقابل پرسش رای من کجاست؟ اراذل و اوباش و خس وخاشاک و
اغتشاشگر و عامل بیگانه و دشمن خوانده شدند.
وبا توجه به مواضع و حمایتهای یک سویه رهبر و شورای نگهبان برخلاف
قانون اساسی شان ونقض بی طرفی ازسوی آنان با حمایتشان از احمدی
نژاد و نیز حمایتهای صداو سیما ، تریبونهای مجلس و رسانه ها و
نهادهای دولتی ازاحمدی نژاد وکودتاگران وبرخوردهای خشن وهجوم
وحشیانه عوامل سرکوبگر و سگهای هارو دریده ول شده، این به اصطلاح
کبوتران و ذوب شدگان در ولایت ،انصار حزب الله ، بسیجی ،لباس شخصی
، ثارالله ، سپاهی و انتظامی با باطوم ، قمه، چماق و گلوله به سوی
مردمی بی دفاع و بی اسلحه و ضرب و شتم آنان و قتل نداها وکشتار
دانشجویان درحمله ای وحشیانه به خوابگاهشان ودستگیری بیش از دو
هزار نفر از مردم ، دانشجویان ، روزنامه نگاران ،فعالین سیاسی
اجتماعی ، روشنفکران واعضای ستادهای انتخاباتی موسوی و کروبی و...روانه
کردن آنان به سلولهای مخوف اوین و شکنجه برای اعتراف گیری های
معمول وتواب سازی های مرسوم.
وبا توجه به اینکه برخی مسئولین ، مدیران ومقامات بالای دولتهای
پیشین و شخصیتهای انقلاب اسلامی که مورد تائید خمینی و نظام و
ازارکان ، ستونها ، اسوه ها و بنیانگذاران نهادهای کشوری و لشکری
بوده اند ، رئیس جمهور و ریئس مجلس و نخست وزیر و وزیر و وکیل بوده
اند و اکنون زیر سوال رفته اند ، مسبب اغتشاشات خوانده و توهین و
تهدید به مجازات شده اند و برخی شان با ضرب و شتم مواجه و به زندان
روانه وتحت شکنجه قرار گرفته اند تا مجبور به اعترافات معموله و
خیانت به نظام وعامل بیگانه بودن شوند ، همانطور که بتازگی
شریعتمداری کیهان ، موسوی را به جاسوسی برای آمریکا متهم کرد و
خواستار محاکمه وی و خاتمی به جرم ، قتل انسانهای بی گناه ، برپایی
آشوب و بلوا و اجیر کردن اراذل و اوباش شد!
آنان براستی حق دارند (( مشروعیت نظام زیر سوال رفته و چهره اش
مخدوش شده)) در این شکی نیست!
اما مگر این رژیم مشروعیتی و آبرویی هم داشته !؟
مگر تا قبل از شروع این نمایش و دروغ و کودتای انتخاباتی و وقایع
بعدی آن ،این حکومت ونظام مشروعیتی و آبرویی هم داشته که اکنون
بخواهد مخدوش شود ویا زیر سوال رود؟آیا در این سی ساله تقلب ، خدعه
و خیانت در نظام نبوده ؟ خامنه ای،شاهرودی ، رفسنجانی ،خاتمی ،
یزدی ، جنتی واحمدی نژادها دروغ نگفته اند ؟ آیا پایه گذار این
حکومت متحجر اسلامی خود بنیانگذار دروغ ،تقیه ، جنایت و ضدیت با
آزادی وحقوق انسانی مردم نبوده وبدروغ شعار آزادی بیان و عدالت
و... سر نداده؟
مگر در زمان ریاست و صدارت اصلاح طلبان و میان روها، رهبرو ولایت
مطلقه فقیه، شورای نگهبان ،یزدی و جنتی ها، نیروهای سرکوبگر و
اطلاعاتی امنیتی نبوده اند؟ مگر قبلا حفظ نظام و اهداف مقدس اسلامی
در بین نبوده؟مگر قبلابرچسبها و انگهای کلیشه ای تشویش اذهان عمومی
واقدام علیه امنیت ملی وتوهین به مقدسات و معاند و محارب و مفسد فی
الرض وجود نداشته؟ ونظام مشروعیت وآبرویی داشته؟
یعنی تا قبل از وقایع اخیر،از بیسوادی و اعتقادات مذهبی مردم سو
استفاده و استفاده ابزاری نشده!؟ حرفی از ظهور مهدی ، ارتباط با
امام زمان ، چاه چمکران ، زیارت ، نذر ،قمه ، دخیل ودیگرخرافات
درمیان نبوده؟
آیا قبلا و تا سه هفته قبل، قوانین ضد انسانی و ضد زن ، حجاب و
پوشش اجباری ، مجازات اسلامی واعدام با جرثقیل درملاء عام و
سنگساردرمیان نبوده ؟ اقلیت های مذهبی در امان بوده اند؟ تفتیش
عقاید و به قتل رساندن کافر و مرتد در میان نبوده ؟ ونظام مشروع
وبا آبرو بوده؟
در طی کدام دوره در این سی ساله ، ازدزدی ، فساد ، رانت خواری،رشوه
، زمین خواری ،کمکهای میلیاردی بلاعوض ،تصاحب کارخانه ها و معادن
ملی ،برخورداری خواص از درآمد نفت و وامهای بانکی میلیاردی تکلیفی
،اختلاس ،احتکار ،ثروت اندوزی های نجومی وافسانه ای وغارت بیت
المال و...خبری نبوده؟
کدام بار با کاخ نشینانی همچون رفسنجانی ورفیق دوستها، امامی
کاشانی و طبسی ها ،عسگراولادی وناطق نوریها ،مافیای اقتصادی وسلطان
شکرها ،محصولی وآقا زاده ها ، سرداران سپاهی وامنیتی ها و دیگر
دانه درشتها برخورد شده، اموالشان بنفع ملت مصادره شده و به زندان
افتاده اند؟
و در کنارش در کدام دوره، زندگی در فقر و زیرخط فقر، فلاکت ،
گرفتاری های مادی و محرومیت به کارگران و تهیدستان ، زحمتکشان ،
محرومین و کوخ نشینان جامعه تحمیل نشده؟
وچه زمانی در این سی ساله، از کیسه همین مردم برای تبلیغات اسلام
سیاسی، صدور انقلاب و رسیدن به قله به حزب الله لبنان ، حماس ،
انتفاضه فلسطین ،دخالت درعراق و افغانستان و...ویا برای دست یابی
به پروژه های اتمی ، نظامی ، موشکی و اسلحه سازی برای حفظ نظام
هزینه نشده است؟ ونظام مشروعیت وآبرویی داشته است؟
مگرهمین اسلام سیاسی سالها با استناد به مجوز آیات جنایی ، احکام ،
قوانین شرع ، قضا ، حدیث ، روایت ، سنت وقانون اساسی دست به آن همه
جنایت نزده؟ مگر تا بحال واقعا برای عموم مردم ،دگر اندیشان واحزاب
مخالف،آزادی و جمهوری در کار بوده که حالا بخواهد تبدیل شود به
حکومت و دارالخلافه مصبا حی ؟
یعنی فقط حالا که حکومت اسلامی اینگونه بی محابا شمشیر، به روی تا
دیروز خودی های اصلاح طلب و روشنفکران سیاسی مذهبی اش کشیده ( به
روی همانهایی که نقش بسیار بالا و حساس و تعیین کننده ای در تقویت
حکومت،ارائه راهکار برای پیشبرد اسلام سیاسی ، برنامه ریزی و
استقرار و ثبات حکومت و نظامشان داشته اند، همانهایی که اینهمه سال
به کار جاده صاف کنی ها و ماله کشی ها و تفاسیر و توجیهات و
دفاعیاتی از نظام و قانون اساسی وولایت فقیه مشغول بودند ! )،
مشروعیت نظام زیر سوال رفته و به خطر افتاده!؟
یعنی آنهمه انسانهای پاک و باشرف ، با صداقت و با وجدان ، مبارزین
راه آزادی و روزنامه نگاران، فعالین سیاسی و دانشجویی ، فعالین
حقوق بشر ودموکراسی خواهی، عدالتخواهان و برابری طلبان و زندانیان
سیاسی که طی این سی سال،درسالهای 60 و 61 اعدام شدند ، درتابستان
67 قتل عام شدند ،در ماجراهای قتلهای زنجیره ای ترورو مثله شدند ،در
18 تیر کشته شدند، در خارج ترور شدند ،در شهر بابک و قزوین و ساوه
به خاک و خون کشیده شدند ، به بهانه های مختلف به زندان افتاده ،
شکنجه ، تبعید و آواره شدند ، انسان نبودند وحقوقی نداشتند و رژیم
مشروعیت وآبرو داشت!؟
مردمی که دیگر فریب نخواهند خورد : با توجه به آنچه ازآبرو و
مشروعیت نداشته رژیم در بالا آمد ، همین بحران مشروعیتی که در سطح
جهان عیان شده و تا عمق تعفن رژیم اسلامی را برملا کرده، بحرانی
است که بناچار رژیم را به همراه خود چندین گام به لبه پرتگاه سقوط
نزدیک خواهد کرد ، و این تا به اینجا بزرگترین دست آورد برای مردم
آزادیخواه ایران و بزرگترین شکست برای اقتدار کل نظام اسلامی است .
چرا که در ظرف همین سه – چهار هفته ،آنچنان نقاب ازچهره جنایتکاران
ودیکتاتوران و شعارهای دروغین مردم سالاری دینی و عدل علی وبرخورد
با دانه درشتها وشعارهای رسیدن به اسلام ناب محمدی شان برداشته شد
و برای اولین بارآنچنان مشت محکمی بر دهان خود کوبیدند ، که ده ها
سال تلاش های مختلف تمامی اپزوسیون چپ و راست به این خوبی از عهده
اش بر نیامده بود. دیگر نمی توانند با نشان دادن صحنه هایی از
قصاوت های صهیونیستها خود را انقلابی و انساندوست جا بزنند، که قتل
نداهای بیگناه و بی سلاح وحمله های وحشیانه تر و برخوردهای غیر
انسانی تر از اسرائیلیان را نسبت به فلسطینی ها، از سوی رهبر خود
خوانده ام القرای کشورهای اسلامی و سگهای هارش با مردم بی سلاح در
تظاهرات آرام دیده اند ، جلوگیری از تجمع مادران داغدیده را و چماق
زدن به بچه وپیرزن را دیده اند و فریب نخواهند خورد.
دیگر کسی بجز مزدورانش و تندروهای حزب الهی و درصدی کوچک از مردم
نا آگاه و ساده لوح فریب ادعاهای پوچ و توخالی و اراجیفی
همچون،هاله نور و مملکت امام زمانی و وجود دشمن های همیشگی درکمین
نشسته وانرژی هسته ای حق مسلم ماست و درجمهوری اسلامی آزادترین و
سالم ترین انتخابات وجود دارد و مبارزه با دانه درشتها وآوردن پول
نفت سر سفره ها و... را باور نخواهد کرد و وزنی و اعتباری در نزد
مردم ایران نخواهد داشت. دیگر نمی توانند با گول زدن کشورهای جهان
و دو دوزه بازی کردن، اهداف شوم و جنگ طلبانه و هسته ای خود را چون
گذشته دنبال کنند و به پیش ببرند.
اکنون دیگر مردم گول امثال رفسنجانی ها را نمی خورند که از ترس
کودتاگران ، از ترس از دست دادن مقام و جایگاه وثروت نجومی اش بعد
از چند هفته خفه خون گرفتن ، بیاید وتحولات اخیر پس از انتخابات را
فتنه ای پیچیده از سوی عواملی مرموز بداند! و بگوید رهبر خامنه ای
ولی امر است و اگر اختلاف نظری در جایی باشد نظر مقام معظم رهبری
برای وی حجت است و بگوید دلبستگی ام به آیت الله خامنه ای پایان
ناپذیر است! که مردم و بخصوص جوانان از او و امثال او گذشته و کل
نظام اسلامی با دارالخلافه و رهبر ولی فقیه اش را نمی خواهند.
مردم متوجه شده اند که این رژیم اصلاح پذیر نیست و اصلاحات در یک
کلام یعنی نبود حکومت اسلامی و دینی ،اکنون مردم متوجه اند که بجای
حجاب و پوشش اجباری ،زندان و سنگسار و شکنجه ، اصلاح قوانین متحجر
شرعی و قضایی و جنایی و ضد بشری ، فقر و فلاکت ، اتم و موشک و جنگ
طلبی ، حق مسلم شان آزادی زندانیان سیاسی و دولتی سکولار با تضمین
آزادی و عدالت و برابری است.
مردم وجوانان ایران خود رهبرو تصمیم گیرنده اند: مردم ، زنان ،
جوانان و دانشجویانی که سالها در ایران زندگی کرده ، زجر کشیده ،
ظلم و ستم و تبعیض و توهین و تحقیرو بیکاری و بی سامانی و بی حقوقی
ودیکتاتوری و نبود آزادی و عدالت را در زیر نعلین ولایت فقیه وچماق
و گلوله بسیجی و حزب الهی در این حکومت دروغگو، فاسد ، دزد ،
سرکوبگر وجنایتکار اسلام سیاسی با تمام گوشت وپوست و استخوان خود
لمس کرده اند وجانشان به لب رسیده ،بخصوص در این چهار سال اخیرکه
با وجود احمدی نژاد ترمز بریده با ادعای هاله نور و دولت امام زمان
و جمکران و حکومت خلیفه گری مصباحی برای وصل به صاحب الزمانشان و
رسیدن به قله و ظهور مهدی و خلافت جهانی هر روز و بارها با سگهای
هار و گشت های ارشاد مواجه شده اند ، خود بهتر می دانند که چگونه و
چه زمانی مبارزه و اعتراض کنند ،چه شعارهایی در خیابان یا پشت بام
بدهند! همانطور که وقتی دیدند چگونه به تظاهرات آرامشان حمله شد،
بموقع شعار های مرگ بردیکتاتور و مرگ برخامنه ای ومرگ بر جمهوری
اسلامی را هم فریاد کشیدندو در حد امکان از خود دفاع کردند.
اکنون دیگر خواست اکثریت مردم و جوانان تعدیل و اصلاحات نیست بلکه
سرنگونی رژیم ولایت فقیه است ، اما به روش خودشان و با توجه به
شرایط و توازن قوا ، آنها در آن شرایط فعلا نمی توانند براحتی خود
را بیان کنند. آن عزیزان تا همین جا هم با وجود نبود جریانات و
احزاب توده ای و فراگیر و تآثیرگذار و قوی و واقعی(نه اینترنتی ، و
کاغذی و درون فنجانی ! ) کارهای بزرگی کرده اند که خیلی از مدعیان
طی سالها نکرده اند.و اما بهترین کارهایی که می تواند و باید از
جانب اپوزویسون و ایرانیان مهاجر در خارج از کشور صورت گیرد ،
همانا حمایت ازجنبش اعتراضی مردم و راهکار های آنان ، کمک ویاری
رساندن به مبارزات آنان ، تبلیغ وافشاگری و مبارزه بر ضد دیکتاتوری
موجود و کلیت نظام در همه جهان و فشار آوردن به دولتهای، بخصوص
اروپایی و مدعی دموکراسی و حقوق بشر که مردم ایران و زندانیان
سیاسی را تنها نگذارند و رژیم را در انزوای کامل دیپلماتیک و سیاسی
و معنوی خود قرار دهند و از تآئید دولت احمدی نژاد همچنان خود داری
کنند.
واجتناب کنند از تفرقه و ورود به بازیهای سی ساله فرقه گرایی و وهم
و خیالات اینترنتی ودرون گروهی ،اجتناب ازفقط ادعا های بی پایه ،
ایرادها و انتقاد های بی اساس ، خاله زنک بازی های معمول سیاسی
و... متآسفانه این مردم پس از سی سال که چشمشان به اپوزوسیون بود
والبته به دلایل بسیار،هیچ خیری ندیدند ، بدنبال موج سبز ایجاد شده
رفتند و به این دلخوش بودند که حداقل با انتخاب نشدن احمدی نژاد،
کمی و ذره ای راحت تر نفس بکشند چرا که آنها همانطور که اشاره شد
واقعیت حکومت و دیکتاتوری اسلامی را لمس می کنند و زجرش را می کشند.
و با توجه به وقایع بعدی و آنچه پیش آمد و رقم خورد به اینجا رسیده
اند و همانطور که قبلا آمد ، بزرگترین دست آورد این مردم تا به حال،
عیان شدن مشروعیت و آبروی نداشته کل این نظام است.
جوانان و مردم ایران دراین عصر ارتباطاطات واینترنت و دهکده جهانی
، سالهاست به این نتیجه رسیده اند که نمی خواهند همچون قرون وسطای
چهار قرن پیش اروپا در سایه حکومت دینی زندگی کنند و مهمترین و
عاجل ترین مسئله شان خلاصی از قید و بندهای اسلام سیاسی حکومتی است
، آزادی و نفی دیکتاتوری و استبداد و زندگی انسانی حق مسلم آنان
است وهمه جوانان می دانند که با وجود نظام اسلامی ، حتی با عزل
رهبر و با شورای رهبری ویا بدون رهبر ویا با تغییر قانون اساسی به
جایی نمی رسند، چرا که باز نیروهای تند روی اسلامی مجال رشد و دست
یابی به قدرت را بدست خواهند آورد.ومردم پس از این سی سال سیاه به
این نتیجه رسیده اند که دین فقط باید مسئله خصوصی افراد باشد و
کاملا از حکومت جدا و این یعنی سکولاریسمی که جوانان واکثریت مردم
تشنه آنند. بزرگترین توهین به مردم ایران و میلیونها دختر و پسر
تحصیلکرده و دانشجو این است که شخصی خود را رهبر و چوپان آنان
بداند!
به هر حال مردم و جوانان وزنانی که به هر دلیل و موج و بهانه وجرقه
و رنگی ، از هرطبقه و قشری به میدان آمده اند ،آزادی می خواهند،
مگر من و توهم آزادی نمی خواهیم ؟ پس وظیفه داریم حمایت و تقویتشان
کنیم، نه اینکه بگوئیم بروند یا نروند ! چه بکنند و یا نکنند! چه
شعاری بدهند و یا ندهند ! البته، اگر فکر می کنی و این توهم را
داری که دنباله رو تو هستند ، که از توو حزب و سازمانت حرف شنوایی
دارند و پایگاهی توده ای در میانشان داری ، خوب اگر می توانی پرچم
خودت را بدستشان بده و رهبری عملی و واقعی و نه اینترنتی و درون
فنجانی را، در دست بگیر و نشان بده وگرنه ...!
اگر فکر می کنی آنچه پیش آمده مسئله تو و حزبت ، طبقه و اندیشه ات
، پرچم وشعارت نیست ، خوب برو و صف مستقل خودت و طبقه ات را که پس
از بیست سال درست کرده ای به صحنه بیاور! و یا تشکیل بده !
اما ،خراب نکن ،منع نکن ، دلسرد و نا امید نکن وملا لغتی نباش و
تحلیل فرقه ای و مذهبی و بی اساس نکن! یا برعکس ، ادعاهای هپروتی و
رهبری توده ها ی در خیابان از راه دور و با اینترنت را نکن! که
متآسفانه این هر دو اسباب خنده است و سواستفاده دشمنان آزادی و
عدالت و برابری.
با فریاد درد مشترک و با خون بیگناهانی که برآسفالتهای خیابانها
ریخته شد ، بزرگترین پیروزی مردم ایران به ثمر رسید ومشروعیت و
آبروی نداشته نظام اسلامی بیش از پیش عیان شد، بطوری که گند نظام
مقدس دارالخلافه و حکومت اسلامی ولایت فقیه عالم گیر شد و بزرگترین
شکست نظام پس از سی سال را رقم زد!
ُ
|