عليه تبعیض - شماره ۲ - ۷ نوامبر ۲۰۱۰

پرسش از مینا احدی

 

علیه تبعیض: لطفا اگر ممکن است مقداری از خودتان برای خوانندگان ما بگوئید. چند سال دارید، در کدام کشور زندگی می کنید و از چه زمانی فعالیت سیاسی خود را شروع کرده اید و حالا مشغول چه فعالیتی هستید؟ فرض را بر این می گذاریم که خوانندگان ما آشنائی چندانی با شما ندارند.

مينا احدی: ۵۴ سال دارم ٬ ساکن آلمان هستم و دو دختر دارم و از ۱۴ سالگی به نوعی فعاليت سياسی ميکنم . ميشود گفت نزديک به ۴۰ سال است که فعاليت سياسی ميکنم. الان چندين مسئوليت سياسی دارم. سخنگوی چند سازمان هستم از جمله کميته بين المللی عليه سنگسار٬ کميته عليه اعدام و سازمان عليه تبعيض٬ من عضو مرکزيت حزب کمونيست کارگری ايران هستم و در آلمان مسئوليت سازمان اکس مسلم را به عهده دارم.
اينها مسئوليتهای سازمانی من هست٬ ولی در عرصه بين المللی مرا به عنوان منتقد اسلام و اسلام سياسی و مدافع پرکار حقوق زنان و مبارزه عليه اعدام سنگسار معرفی ميکنند. با رسانه های بين المللی از سی ان ان گرفته تا گاردين و اشپيگل و نيويورک تايمز و ... مصاحبه های متعددی انجام داده ام و در تلويزيونها و رسانه های صوتی و تصويری زيادی ٬ بويژه در چند سال اخير در مورد موقعيت زنان در ايران و کشورهای اسلام زده مصاحبه کرده ام. من در کنفرانس پکن و پکن بعلاوه ده در نيويورک حضور داشتم و در مورد مبارزه زنان در ايران و مبارزه عليه اعدام و سنگسار ٬ در کنگره های و نشست های بين المللی زيادی شرکت و سخنرانی کرده ام در عين حال با دولتها و مقامات اتحاديه اروپا و يا با مقامات سازمان ملل بارها نشست داشته و در اين سطوح نيز٬ فعاليتهای زيادی انجام داده ام. يک کتاب نوشته ام به زبان آلمانی که مروری است بر تاريخ پنجاه سال اخير ايران و فعاليتها و زندگی و بيوگرافی خودم. اين کتاب جايزه مطبوعات سال در اطريش را گرفت و خودم هم در سال ۲۰۰۸ بعنوان سکولاريست سال ٬ در لندن جايزه گرفتم. فکر ميکنم کمی خوانندگان شما با من آشنا شدند.

علیه تبعیض: موقعیت جنبش زنان در ایران را چگونه می بینید؟

مینا احدی: يک موضوع قبل از پاسخ به سوال شما ٬ مهم است روشن بشود و آن اين سوال است منظور از جنبش زنان چيست؟ چون همين مسئله مورد اختلاف است. از نظر من جنبش زنان در ايران و در دوره جمهوری اسلامی از همان روزهای اول بسته شدن نطفه اين هيولای ضد زن٬ بسته شد. من خودم به نسلی تعلق دارم که از روز اول آمدن خمينی مرتجع به ايران و اولين فتواهای اين جنبش سياه و ضد انسانی اسلامی ٬ عليه اينها بوده و فرمان خمينی را در حمله به زنان با هشت مارس ۱۹۷۹ پاسخ داديم. هزاران نفر که اکثر آنها زنان بودند٬ به خيابان رفته و گفتند ; نه روسری نه توسری٬ آزادی نه شرقی است نه غربی٬ جهانی است.
اين شروع جنبش نوين زنان در ايران بود. جنبشی که با اسلام سياسی دست و پنجه نرم ميکرد و به همين دليل فرمان حجاب و تحميل جدا سازی جنسيتی را جدی تلقی کرد و اولين سنگرها را در مقابل آن بست.
جنبش زنان از نظر من مبارزه روزمره و تک به تک زنان در ايران٬ عليه همه قوانين و مقررات و دستورالعمل هايی بود که اين حکومت فاشيست اسلامی عليه زنان اعلام و اجرا ميکرد. مبارزه با حجاب٬ با نداشتن حق طلاق٬ حق تکفل کودکان٬ مبارزه با به رسميت نشناختن زن بعنوان يک انسان مستقل٬ مبارزه با دخالت حکومت در روابط خصوصی و جنسی زنان و مبارزه با سنگسار بعنوان اشد مجازات عليه زنان در ايران و در کشورهای اسلام زده.
اين مبارزه و اين جنبش ٬ بسيار وسيع و توده ای و علنی و روزمره است. در عين حال جنبش زنان در ايران در سطح پاسخ دادن به معضلات فکری و تئوريک نيز فعال و شاداب بوده است. حجاب چه اهميتی دارد؟ آيا حجاب کمکی است به بيرون آمدن زنان از خانه های خود؟ آيا فقر مهمتر است و يا حجاب ؟ سنگسار جه اهميتی دارد٬ آيا بايد عليه آن مبارزه کرد و يا آنرا به فراموش خانه سپرد؟ کاراکتر آصلی جنبش اسلامی و اسلام سياسی چيست؟ چرا هر جا اين جنبش پا ميگذارد اولين حملاتش به زنان است . اين ضديت لجام گسيخته با زنان از کجا نشات ميگيرد و سوالاتی از اين قبيل...
پاسخ درست به اين سوالات و يک جنبش اجتماعي وسيع از سوی زنان و دختران جوانی که هيچگاه اين قوانين و اين ارتجاع عريان را نپذيرفته و عليه آن مبارزه ميکنند ٬ جنبه های مختلف يک جنبش را ميسازند که خيليها ابا دارند آنرا جنبش بدانند و برخی ها آشکارا آنرا انکار ميکنند.

علیه تبعیض: این جنبشی که نه سخنگوی علنی دارد و نه بیانیه ای صادر کرده و نه تشکل علنی دارد، چرا چنین جایگاه مهمی برای شما دارد؟ آیا این حرکت بی حجابی و نپذیرفتن فرهنگ اسلامی توسط زنان در ایران فقط یک شورش و عصیان کور و بی نقشه نیست؟

مینا احدی: اين جنبش سخنگويان علنی دارد و بيانيه هم کم صادر نکرده است. فقط به هشت مارس ها در ايران در ده سال اخير توجه کنيد و ليست سخنرانيها و بيانيه های جلسات و کنفرانسهای برگزار شده در ايران را پشت سرهم رديف کنيد٬ می بينيد که اين جنبش اتفاقا در اين سطح نيز٬ کار زيادی کرده است. يک نکته شايد بعنوان نقطه ضعف اين جنبش گسترده و اجتماعي٬ بايد مطرح شود و آنهم کمبود چهره ها و رهبران علنی داخل کشوری اين جنبش است که با وجود اينکه اين دوستان بسيار کار کرده و آگاهگری ميکنند٬ با وجود اينکه تشکلها و ان جی اوهای متعددی را شکل داده و با وجود اينکه در سنگرهای متعددی مبارزه سازمان داده اند٬ بروزات علنی کارشان و چهره آنها زياد معرفی نشده٬ که از نظر من اين يک ضعف جنبش ما در داخل ايران است. در سطح بين المللی چهره های راديکال و ماکزيماليست و سرنگونی طلب زيادی هستند که اين جنبش مترقی زنان در ايران را نمايندگی ميکنند که در اينجا فرصت طرح اسامي آنها نیست.
جنبش عليه حجاب و همچنين جنبش و مبارزه عليه همه قوانين ضد زن اسلامی ٬ عليه جدا سازی و آپارتايد جنسيتی در ايران٬ يک جنبش حياتی در ايران است. اين مبارزات ٬ به عدم تطبيق قوانين قرون وسطايی اسلامی با آمال و آرزوها و نگاه و تعريف يک زن از خودش در قرن بيست و يک ٬ مربوط است.
مردم ايران و زنان در ايران٬ از يک قرن پيش٬ از مدرنيته و فرهنگ مدرن غربی دفاع کرده و اين فرهنگ مقبوليت زيادی در ايران داشت. نسل من با احترام به زنان عدالتخواه و زنان مدرن و تحصيل کرده و بی حجاب و شورشی٬ زندگی را تجربه کرد و بعد از يک انقلاب عظيم عليه ديکتاتوری شاه٬ ضد انقلاب اسلامی روی کار آمد با حجاب و عقب ماندگی و انکار زنان. زنان جوان آن دوره و امروز دختران آنها ٬ هيچگاه اين مومياهايی از گور برخاسته را نپذيرفتند و اين مقابله و اعتراض جزيی حياتی از نفس کشيدن ما زنان بود و نه يک عصيان کور.

علیه تبعیض: جایگاه و موقعیت فعلی و آینده جنبش ملی اسلامی، منظور جنبشی که می خواهد همین رژیم اسلامی و همین قوانین اسلامی مقداری تعدیل پیدا کند آیا قوی تر و زمینی تر از جنبشی نیست که می خواهد کل بساط زن ستیز اسلامی از بین برود؟

مينا احدی: نخير ابدا اينطور نيست. جنبش ملي اسلامي و چهر ه ها و سياستهای اين جنبش در مورد مسئله زنان در ايران٬ مورد قبول دول غربی است. چرا که سياست دولتهای غربی نيز همين بوده و هست که اعلام کنند٬ حکومت اسلامی قابل اصلاح است٬ خاتمی مريد آنها است و با کمی رنگ و لعاب زدن به حکومت و دخالت دادن چهره های ملی اسلامی در حکومت ايران بهشت برين است و ميتوان چشم بر شلاق زدن زنان به دليل عدم رعايت حجاب و يا سنگسار زنان بست و اندر فوايد فمينيسم اسلامی انشا نوشت و ... در دنيا سخنرانی کرد و جايزه گرفت... اينها البته بدليل اينکه بخشی از حکومت بودند٬ يا در حال لاس زدن با حکومت و آخوندها بودند٬ امکانات بهتری در ايران داشتند٬ و امکان علنی کار کردن و به نوعی فعاليت محدودی را در دوران خاتمی و چند سالی بعد از آن داشتند. به اين فعاليتها و اين چهره ها بويژه در چند سال اخير حمله شده و بهمين دليل داد و فغان اينها از چند سال اخير سرکوبگريهای حکومت بلند است. بي دليل نيست که اينها دوره خمينی و سی سال حکومت اسلاميی و تجاوز و شکنجه و اعدام و پاره کردن پرده باکرگی دختران قبل از اعدام را نمی بينند و در مورد آن فجايع سکوت ميکنند.
جنبشی که من از آن حرف ميزنم از روز اول عليه حکومت بود و به اندازه وسعت ايران٬ زمينی است و گلوی حکومت را گرفته و هر کدام از اينها که سرکار بودند از خاتمی تا رفسنجانی و از خامنه ای تا احمدی نژاد اين جنبش٬ قدرت و وسعت خود را به همه آنها نشان داده است. بی دليل نيست که آخوندها در نماز جمعه هايشان از سی سال قبل تا کنون ٬ وقيحانه به زنان حمله ميکنند و به سگهای حزب اللهی دستور حمله به زنان را ميدهند.

علیه تبعیض: انقلابی که جمهوری اسلامی را سرنگون کند باید برای زنان چه موقعیت ویژه ای بوجود بیاورد تا همه عالم و آدم قبول کنند زن ایرانی به حقوق انسانی و اجتماعی خود دست یافته است و شما هم راضی بشوید؟

مینا احدی: انقلاب در وهله اول بايد کل بساط حکومت اسلامی را جارو کند. همه قوانين و مقررات و فرهنگ مرتبط با اين حکومت بايد از ايران جارو شود. فرمان انقلاب در ايران بايد اعلام فوری برابری کامل زن و مرد و جدايی کامل مذهب از دولت و آموزش و پرورش باشد. بايد مدرن ترين و پيشرفته ترين و برابر ترين قوانين در ايران اعلام و اجرا شود.
نقد مذهب و نقد زن ستيزي اسلامی و مبارزه با مردسالاری نهادينه شده در ايران ٬ بايد چنان گسترده و عمومی و همه جانبه باشد که به خلاصی کامل فرهنگی و يک زندگی انسانی در ايران منجر شود. من وقتی راضی ميشوم که همه مردم ايران اعم از زن و يا مرد در رفاه و آزادی و برابری زندگي کنند. و اين در ايران کاملا امکان پذير است.